مقایسه استراتژی قیمت گذاری در بازارهای مصرفی و صنعتی

یکی از اصول مهم برای رسیدن به سودآوری در کسب و کار، ارائه محصولات بهتر نسبت به سایر رقبا و استفاده از گام های صحیح در انتخاب استراتژی در مقابل رقبا می باشد. دامنه انتخاب استراتژی ها برای شرکت ها بسیار زیاد است و در میان این استراتژی ها، قیمت گذاری مهمترین جزء از مدل کسب و کار می باشد و تصمیمات در مورد آن تاثیر زیادی بر روی سودآوری بنگاه به همراه دارد (قلی پور و معصوم زاده زواره، ۱۳۹۶). در واقع قیمت گذاری مجموعه ای از فعالیت ها است که مدیران یک سازمان انجام می دهند و منجر به تعیین قیمت یک کالا یا خدمت می شود. تصمیمات قیمت گذاری هسته اصلی هر برنامه تجاری است و تاثیرمستقیمی روی استراتژی بازاریابی شرکت خواهد داشت. تمامی سازمان ها اعم از انتفاعی و یا غیرانتفاعی مجبورند برای کالاها و یا خدمات خود قیمت تعیین کنند، که این مو ضوع تحت تاثیر عوامل داخلی و یا خارجی شرکت است. وقتی مصرف کننده کالایی را می خرد، درواقع ارزشی را با ارزش دیگری مبادله می کند. ارزشی که از دست می دهد قیمتی است که برای کالا می پردازد و ارزشی که به دست می آورد مزایای ناشی از داشتن کالاست. امروزه توسعه یک استراتژی قیمت گذاری مناسب یک وظیفه مشکل و درعین حال اساسی برای مدیران شرکت ها است و عدم موفقیت در درک کامل از تصمیمات درست قیمت گذاری به از دستدادن فرصت های سودآور در بازار خواهد انجامید. در اینجا به دنبال مقایسه استراتژی قیمت گذاری در دو بازار مصرفی و صنعتی هستیم. قیمت گذاری یک فرایند چند بعدی است که متاثر از کالا، سطح حاشیه سود و روابط با مشتری است. پژوهش مورد نظر از نظر هدف توصیفی و از نظر شیوه ی جمع آوری داده ها، کتابخانه ای است که در دسته ی مطالعات مروری قرار می گیرد.

Keywords:

قیمت گذاری , استراتژی قیمت گذاری , عوامل موثر بر قیمت گذاری , بازار مصرفی , بازار صنعتی