کمک به خلق استکباروی در ادامه با اشاره به مبحث کمک به خلق استکبار، یادآور شد: هنگامی که حضرت موسی (ع)( برایگرفتن وحی به کوه طور رفت، هارون را جانشین خود در قوم بنی اسرائیل کرد. سامری که از طبیعتبنی اسرائیل برای گرایش به بتپرستی آگاه بود از گردآوری زور و زیورهایشان گوساله ای زرینساخت که بانگ برمی آورد، و بنیاسرائیل در غیبت موسی به پرستش آن پرداختند، هارون نتوانستآنان را از چنین کاری بازدارد، چون موسی به نزد قوم خود بازگشت، با دیدن چنین واپسگرایی سختبه خشم آمد و الواح را که بر روی آنها وحی را نقش کرده بود بر زمین کوبید و ریش برادرش هارون را گرفته بهسوی خود کشید و او را مسئول این فاجعه دانست، هارون گفت «قال ابن ام ان القوم استضعفونی وکادوا یقتلوننی فلا تشمت بی الاعداء ولا تجعلنی مع القوم الظالمین، گفت ای فرزند مادرم این قوم مرا ناتوان یافتند و چیزی نمانده بود که مرا بکشند پس مرا دشمن شاد مکن و مرا در شمار گروه ستمکاران قرار مده» آیه ۱۵۰ سوره اعراف اینجا مراد، عدم قدرت شخص بر انجام وظیفه است. خواه هارون تلاش جسمانی به کار برده خواه نبرده باشد، بی اعتنایی آن مردم بههارون و نافرمانی از دستور او، به ناتوانی انداختن و ضعیف خواستن وی است.