تبیین مفهوم معرفت فراعقلی و نسبت سنجی آن با معرفت عقلی در نظام معرفت شناسی ابن عربی

Publish Year: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 202

This Paper With 11 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

ICPCEE16_068

تاریخ نمایه سازی: 17 تیر 1402

Abstract:

ابن عربی، به عنوان موسس عرفان نظری، برای نخستین بار در جهان اسلام این علم نوین، که همانا تبیین عقلانی شهودات نهایی عرفااست را پایه گذاری کرد و معرفت شناسی منبعث از آن را نیز که بر سلوک و تقوا برای دستیابی به معرفتی قلبی از حق تعالی مبتنی است و در تقابل با معرفت شناسی فلسفی که وجه ه همت خود را صرفا بر عقل خودبنیاد بشری قرار داده است تدوین نمود. بی شک نخستین گام در معرفت شناسی عرفانی که از معرفتی وراء طور عقل سخن می راند، نقادی عقل و اندازه شناسی آن است؛ و هیچ عارفی نیست که در تبیین شهودات عرفانی خود، از معرفت فراعقلی سخن براند مگرآنکه قبل از آن به نقد عقل پرداخته باشد. محی الدین نیز از این قاعده مستثنی نیست. او در وجیزه ای که به تبیین معرفت شناسی خود پرداخته، در نخستین گام، به نقد عقل (عقل مفکر که مقلد فکر و حواس، علی رغم تمام محدودیت آن قوا است، و نه عقل از جهت قبول، که محدودیتی ندارد) مبادرت کرده و پس از احصاءنقاط ضعف آن، چنین استنتاج نموده، که شناخت حاصل از عقل، شناختی غیرذاتی و تقلیدی و درستی آن نیز تضمین ناشده است. مهم ترین مبنای معرفت شناسی ابن عربی این است که هیچ کس علم درست به دست نمی آورد مگر اینکه بذاته اشیاء را بشناسد و هرکس چیزی را بشناسد بواسطه امری زائد بر ذاتش، او مقلد داده های آن امر زائد است، نه صاحب معرفت تضمینی. بنابراین معرفتی به معنای حقیقی کلمه علم شمرده می شود که عالم بذاته و نه بواسطه امری زائد بر ذاتش ( از قبیل حواس و عقل ) شی را بشناسد. و از آن جا که قوای ادراکی انسان (از جمله عقل) ذات او به شمار نمی رود، لذا شناخت حاصل از آن، نه علم صحیح بلکه صرف تقلید است . بنابراین ابن عربی نظریه تقلید از خدا را در برابر تقلید از عقل خطاپذیر قرار می دهد و برآن است که راه متعالی تر این تقلید، که همان اطاعت از اوامر حق است، آدمی را به درجه قرب نوافل نائل می سازد و از رهگذر این مقام، حکمت، که علمی وهبی و یقینی و جایگاهش قلب آدمی است، بر قلب عارف نازل می شود، و بواسطه این حکمت، عارف به شناخت حقایق و ذات اشیاء نائل می شود و از مجرای این شهود حقیقت می تواند حق هر حق داری را چنان که بایسته است، ادا کند.

Authors

هادی کهندل

دانش آموخته دکتری فلسفه تربیت دانشگاه تربیت مدرس و مدرس دانشگاه

حلیمه ارغوان

دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه آزاد اسلامی واحد بجنورد