رابطه میان هویت فرهنگی و کیفیت زندگی کاری در زنان سرپرست خانوار

Publish Year: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 69

This Paper With 23 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

SHCONF08_343

تاریخ نمایه سازی: 11 شهریور 1402

Abstract:

هویت فرهنگی یکی از مهم ترین شاخص های فرهنگی هر جامعه ای می باشدو نسبت تعهد و تعلق افراد به فرهنگ خود می تواندمیزان کیفیت کاری را تعیین کند و بر آن اثر بگذارد. درجه کیفیت زندگی کاری درون سازمان از طریق اندازه گیری رضایت، غیبتکم؛ و انگیزه بالا در کارکنان برآورد می شود. یکی از آفت های مهم مدیریت، بی توجهی به کیفیت زندگی کاری کارکنان سازمان میباشد. این بی توجهی، اثر بخشی و کارایی سازمان را به شدت کاهش می دهد. به دلیل عدم شناخت مدیران سازمان از کیفیتزندگی کاری، این مقوله، تناسب و اندازه های واقعی خود را در سازمان ها از دست داده است. کیفیت زندگی کاری یا کیفیت نظامکار یکی از جالب ترین روش های ایجاد انگیزش و راهگشای مهم در طراحی و غنی سازی شغل کارکنان است که ریشه در نگرشکارکنان و مدیران به مقوله ی انگیزش دارد. ضرورت توجیه به کیفییت زنیدگی کاری و بهبود آن، یک منطق دارد وآن هم این استکه ۶۵ درصد عمر مفید انسان ها در محیط کار سپری می شود. بدین ترتیب با توجه به اهمیت نقش کیفیت زندگی کاری در عملکردکارکنان، هدف اصلی این پژوهش بررسی ارتباط میان کیفیت زندگی کاری (پرداخت منصفانه، محیط کار ایمن، فضای کلی زندگی،توسعه قابلیت های انسانی، یکپارچگی اجتماعی، قانونگرایی و تامین فرصت رشد و امنیت) و هویت فرهنگی (تعلق و تعهد فرهنگی) درزنان سرپرست خانوار پرداخته است. در این تحقیق از روش توصیفی- همبستگی از نوع پیمایشی و از نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. جامعه آماری این پزوهش شامل ۱۰۹ نفر از زنان سرپرست خانوار است. شرکت کنندگان ترکیبی از پرسشنامه هایاستاندارد اصلاح شده مربوط به کیفیت زندگی کاری و هویت فرهنگی را پر نمودند. ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که میان بیشترفرایند های کیفیت زندگی کاری و هویت فرهنگی رابطه معناداری وجود دارد و رگرسیون گام به گام هم نشان داد که از میان همهمتغییر ها، سه متعییر محیط ایمن ، توسعه قابلیت، قانون گرایی رابطه مهمتری با هویت فرهنگی دارند.

Authors

مصطفی قنبری

استاد مدعو گروه علوم تربیتی، پردیس امام خمینی (ره) دانشگاه فرهنگیان استان گلستان

الهام خانبیکی

دانشجوی دکتری، مدیریت دولتی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات

مریم صحافی

استاد مدعو گروه علوم تربیتی، پردیس آیت اله خامنه ای دانشگاه فرهنگیان استان گلستان