بهینه سازی
زنجیره تامین به بهبود عملکرد و کارایی
زنجیره تامین تولید و توزیع با استفاده بهینه از منابع می پردازد. در زمینه بهینه سازی زنجیره تامین،
زمان بندی همیشه یک وظیفه چالش برانگیز برای متخصصان بوده است، به ویژه وقتی که سیستم تولید توزیع شده DMS در نظر گرفته می شود. این مطالعه به حل مشکل
زمان بندی زنجیره تامین در یک سیستم تولید توزیع شده می پردازد و دو جنبه اساسی پایداری، یعنی جنبه های محیطی و اقتصادی را در نظر می گیرد. جنبه اقتصادی با بهینه سازی زمان کل تحویل سفارش، هزینه حمل و نقل و هزینه تولید و جنبه محیطی با بهینه سازی آلودگی زیست محیطی و کیفیت محصولات مورد توجه قرار می گیرد. برای مقابله با این مشکل،
مدل ریاضی آن به صورت یک مدل برنامه ریزی خطی مختلط MILP فرموله شده است. به دلیل پیچیدگی این مسئله، یک
الگوریتم ژنتیک بهبود یافته به نام GA-TOPKOR پیشنهاد می شود. این الگوریتم ترکیبی از الگوریتم ژنتیکی GA و TOPKOR، یکی از تکنیک های
تصمیم گیری چندمعیاره است. برای ارزیابی کارایی مسائل چند هدفه در چارچوب الگوریتم ژنتیکی، این الگوریتم بر روی یک مطالعه موردی واقعی و مجموعه ای از مسائل آزمایشی به کار گرفته می شود. نتایج به دست آمده از الگوریتم با
الگوریتم ژنتیک سنتی و راه حل های بهینه به دست آمده از مدل برنامه ریزی خطی مختلط مقایسه می شود. نتایج مقایسه ها به طور جمعی کارایی مسائل چند هدفه در چارچوب الگوریتم ژنتیکی را نشان می دهد. تجزیه و تحلیل نتایج همچنین نشان داد که استفاده از تکنیک تصمیم گیری چند معیاره در عملگر انتخاب
الگوریتم ژنتیک به طور قابل توجهی عملکرد آن را بهبود می بخشد.