بشر در طول تاریخ همواره به تلاش هایی گوناگون دست زده تا باورها و آرمان های ذهنی خویش را در قالب اشکال مختلف بیان و به دیگران منتقل کند. بی تردید تاکنون اهمیت هیچ یک از این تلاش ها به اندازه هنر، در نمایان ساختن جوهر پندار و ا ندیشه انسان، در طول تاریخ فرهنگ و تمدن بشر گویا و ا رزشمند نبوده است. در حقیقت
معماری به عنوان یک تلاش و
موسیقی به عنوان یک باور انسانی بارها مورد توجه قرار گرفته است. قدرت هنر در بالا بردن ما از این عالم نفسانی بیشتر در
موسیقی آشکار است
موسیقی به هیچ وجه مانند هنرهای دیگر رونوشت آمال و تصورات و حقیقت اشیا نیست، بلکه نشان دهنده ی خود ارداده یا خواس است.
موسیقی از هنرهای دیگر نافذتر و قوی تر است، زیرا هنرهای دیگر با سایه ی اشیا سروکار دارند ولی
موسیقی با خود آنها از نغمه ها و هزاران گوشه و تصنیف و رنگ و جهار مضراب تشکیل شده اند و چون ریشه ای رانی دارد می تواند بر
معماری تأثیر بگذارد.
موسیقی کلاسیک ایران با ایجاد یک فضا که ریشه ایارنی دارد می تواند از
تصور به
تصویر تبدیل شود خودر ا به صورت ماده (قابل لمس) نشاندهد. همه هنرها به طور عرضی با همدیگر ارتباط دارند، چرا که منشاء همه آنها تجلی زیبایی است. در
موسیقی هم نسبت های صوتی به زیبایی منجر می شود؛ نسبت هایی که به تناسب می رسند. تناسب گاهی در وجه دیداری است و گاهی در وجه شنیداری. در این مقاله تحقیقات بر اساس پژوهش توصیفی و تحلیلی بوده و ابزار گردآوری آن مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای است. در این پژوهش قصد بر آن است تا این رابطه میان م عماری و
موسیقی بار دیگر مورد مدافعه قرار گیرد. به بیان دیگر هر چند
موسیقی با پدیده شنوایی و
معماری با پدیده بینایی سروکار دارند و بیشتر نمود می یابند اما هر دو هنر (موسیقی و معماری) با شباهت و روابط تنگاتنگ خود می توانند به عنوان تجلی بخش هایی از هنر روح آدمی دارای جلوه های جمالی و جلالی مشابهی در عرصه، بروز و نمود یابند.