خانواده اولین و مهمترین کانون پرورش صحیح، احیا و شکوفایی استعدادهاست هرگونه تحول و تغییر اجتماعی باید از آنجا آغاز شود و هر اقدام اصلاحی نخست باید
خانواده را شامل گردد. لذا این پژوهش بر آنست تا به بررسی دقیق نقش نظام مقدس
خانواده در
پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
دیرآموز بپردازد تاشاید بتواند قدمی در راستای کمک به این گروه از آینده سازان ایران اسلامی بردارد. مقدمه :عقب ماندگی ذهنی یا به اصطلاح دیگر نارسایی رشد قوای ذهنی موضوع تازه و جدیدی نیست بلکه در هر دوره و زمان افرادی در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعالیت های ذهنی در حد طبیعی نبوده اند. تفاوت های فردی دانش آموزان، که حاکی از وجود قضاوت در توانایی های آنان است، از مهمترین اصول و مواردی است که همیشه باید در آموزش و پرورش مورد توجه قرار گیرد. مواد وروشها :از تعداد 241 نفر دانش آموز 60 دانش آموز که 30 نفر از طبقات بالای اقتصادی و 30 نفر از طبقه پائین اقتصادی انتخاب شده است و پرسش از کلیه معلمین مشغول به تدریس در کلاسهای
دیرآموز می باشد.روش جمع آوری اطلاعات در این تحقیق پرسشنامه و استفاده از معدل دانش آموزان
دیرآموز می باشد. یافته ها :پژوهشگران در نتیجه تحقیق دریافته اند افرادی که به
خانواده های نیازمند و محله های فقیرنشین تعلق دارند غالباً از لحاظ یادگیری و
پیشرفت های درسی از
خانواده های طبقه متوسط وضع پایین تری داشته اند. کودکان طبقه پایین به دلیل عدم برخورداری صحیح و کافی از غذا لباس شایسته، مسکن و... کمتر به دانش اندوزی پیشرفتهای درسی علاقه نشان می دهند. نتیجه گیری :با توجه به نتایج به دست آمده می توان چنین اظهار نمود که بین سطح درآمد و
پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
دیرآموز رابطه بسیار زیادی وجود دارد. به عبارتی ساده تر هرچه سطح درآمد
خانواده بیشتر باشد فرزندان آنها نیز از
پیشرفت تحصیلی بهتری برخوردارند چرا که با ایجاد فضای آموزشی مناسب و تهیه امکانات و ملزومات آموزشی به نوعی سرمایه گذاری بلندمدت و مطمئن تر نموده است که این امکان در
خانواده های طبقات پایین تر از نظر مالی کمتر اتفاق میافتد.