اثر هیپنوتراپی شناختی بر کاهش درد بیماری سرطان در یک بیمار خاص

مقدمه: هیپنوتیزم به عنوان یک شیوه نوین در درمان اختلالات روانی شناخته شده و چندسالی است که مورد توجه درمانگران در حوزه درمان اختلالات اضطرابی و شخصیتی و... قرار گرفته است. اخیرا در زمینه درمان اختلالات روان تنی از هیپنوتیزم به عنوان یک ابزار برایافزایش سطح آگاهی و شناخت بیمار مورد استفاده واقع شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر هیپنوتراپی بر کاهش درد و حتی تسریع در درمان بیماری سرطان، درکمند پرتو درمانی صورتگرفت. مورد: بیمار خانمی است که در 14 سالگی علاقه مند به مردی میشود و با مخالفت شدید پدر برای ازدواج مواجه میگردد. سرانجام با مردمورد علاقه اش ازدواج میکند اما پدر او را طرد میکند و کاملا از محیط خانواده اخراج میگردد. همسرش نیز مردی متحجر با باورهای بسیار غلط است. زندگی به طور بیرحمانه ای روی بدش را به بیمار نشان میدهد و دختری که در خانه پدر در نازونعمت به سر میبردمجبور بود با وجود اینکه پدرش 14 واحد آپارتمان داشت در زیرزمینی نمناک با وضعی بسیار فقیرانه زندگی کند. فشارهای زندگی وخشم و رنجش های فروخورده نسبت به پدرش، او را دچار دو بیماری مهلک به فاصله 1سال میکند. ابتدا ام اس و سپس سرطان. روش: در اولین مراجعه بیمار بسیار کم توان، ضعیف و رنگ پریده بود و با شکایت از درد زانو و مفاصل به خاطر ام اس و همزمان دردهای جانکاه حاصل از شیمی درمانی مراجعه کرده بود. در آن زمان تشخیص اولیه درمانگر، خشم عمیق، رنجش، خودپنداره بسیار ضعیف، عزتنفس کاهش یافته و ... بود که بلافاصله تحت درمان هیپنوتراپی قرار گرفت. به دلیل ضرورت شروع سریع پروسه درمانی و وجود مقاومت های روانی که از باورهای غلط و عدم اعتماد حاصل شده بود، درمانگراز روشابداعی هیپنوتراپی با چشمان باز استفاده کرد، اما در ادامه از هیپنوتیزم عمیق و القای عزت نفس در خلسه عمیق استفاده شد. حث و نتیجه گیری: به فاصله 1 تا 2 جلسه از شروع پروسه درمان که به فواصل 2روزه انجام میشد و درزمانی حدود 1هفته نتایج اولیه کاملا در روحیه بیمار قابل مشاهده بود. در طی 14 جلسه درمان، نتایج بسیار روشن بود .پزشک متخصص درمانگر طی تماسی افزایش روحیه بسیار و پاسخدهی بهتر به روند درمان را اعلام کرد و خود درمانجو هم به افزایش روحیه خود اقرار کرد.