پارادایم های اجتماعی خانواده و نقش آن در طراحی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت

Publish Year: 1393
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 733

نسخه کامل این Paper ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

FPAI01_053

تاریخ نمایه سازی: 8 آبان 1395

Abstract:

تدوین و اجرای الگوی پیشرفت در هر نظام اجتماعی در تولید و باز تولید هویت ساختاری آن نظام اجتماعی حائز اهمیت است. از طریق این الگوها، چگونگی دست یابی به اهداف جامعه را می توان رد یابی نمود. طراحی وارزیابی الگوی پیشرفت مطلوب اجتماعی مستلزم انتقال آنبه سطح پیش فرض های حاکم بر چارچوب های تحلیلی و نظریات علمی موجود است. این پیش فرض ها در یک دستگاه فکری معرفی میشوند که امروزه تحت عنوان پارادایم علم مشهور است.چنانچه طراحی وحتی ارزیابی الگوی مطلوب پیشرفت اجتماعی را بتوان در این سطح انجام داد، گفتمان نظری حاکم بر الگو شفاف خواهد شد و انسجام نظری الگو، قابل ارزیابی خواهد بود. بنابر آنچه گفته شد،، طراحیالگوی اسلامی ایرانی پیشرفت درحوزه خانواده و یا به عبارتی، الگوی پیشرفت خانواده در مدل اسلامی و ایرانی آن، منوط به پیش فرض ها وانگاره های متعددی است. یکی از مهمترین انگاره ها، ناظر به ابعاد اجتماعی خانواده و ویژگی های جامعه شناختی آن است. از آنجا که ظرف تحقق پیشرفت خانواده و الگوی مبتنی بر آن، جامعه و چارچوب قواعد و رویه های اجتماعی است، لزوم شناخت چارچوب های اجتماعی برای تحلیل پیشرفت اجتماعی خانواده ضروری واجتناب ناپذیر است. پارادایم های اثبات گرایی، تفسیرگرایی،انتقادی، سه پارادایممطرح و متداول علوم اجتماعی است که هریک ظرفیت های تحلیلی متفاوتی را از خانواده ارائه میدهند که به نوبه خود در طراحی الگویمطلوب پیشرفت خانواده موثر ونافذ است. این مقاله با طرح مفروضات و انگاره ها وعناصر پارادایمی هر یک از رویکردها ، به نقد وبررسی آنها در در طراحی الگوی مطلوب خانواده می پردازد و در ادامه ، به معرفی پارادایم چهارمی می پردازد که با مقتضیات اسلامی ایرانی خانواده و – مفروضات فلسفه اسلامی همخوانی داشته و قادر است چارچوب تحلیلی جدیدی را برای طراحی الگوی مطلوب پیشرفت خانواده فراهم سازد.پارادایم واقع گرایی انتقادی به عنوان پارادایم چهارم اجتماعی در عناصر پارادایمی متعددی واز جمله : ماهیت واقعیت، ماهیت انسان، ماهیت علم، تبیین واقعیت و جایگاه ارزش در علمو....، ظرفیت های تحلیلی مبتنی بر واقعیت گرایی را به نمایش می گذارد. در ادامه مقاله، ضمن به تصویر کشیدن مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی این چارچوب تحلیلی ، نقش آن در ارائه الگوی مطلوبپیشرفت خانواده به بحث گذارده می شود و الزامات تدوین طراحی الگوی مبتنی بر پارادایم یا چارچوب تحلیلی رئالیسم انتقادی، تبیین می شود. تمایز بین فرد و جامعه، تمایز بین ادراکات اعتباری و حقیقی و....، الگوی نیرومندی را در اختیار رئالیست ها در جهت تبیین همه جانبه واقعیت قرار می دهد. این تمایزگذاری ها بر مفروضاتی مانند قائل شدن به هویت برای هر یک از سطوح، استوار است.تحلیل خانواده در اینرویکرد، نه صرفا بعنوان یک قرارداد در نظر گرفته می شود )تأویل گرایی( و نه صرفا به یک عامل زیست شناختی مانند سائق جنسی تقلیلداده می شود )اثبات گرایی(. هویت رئالیستی خانواده در عین حال که اقتضائات زیست شناختی را در تشکیل خانواده در نظر دارد اما هیچ گاه وجود این عامل را برای پیدایش و بقای خانواده کافی ندانسته و همواره به عناصر فرهنگی و معنایی همانند مودت و رحمت بین زوجین در جهت استمرار و استحکام خانواده، اهمیت بنیادین داده است. از سوی دیگر با بکارگیری این الگو در خانواده به یک تمایز سودمند درباره نقشهای جنسیتی می رسیم، بدین سان که ، یک دسته از نقش های جنسیتی برای زن و مرد دارای منشأ حقیقی، فطری و زیست شناختی است و لذا اجرای این نقش ها نیز منحصر در یک جنس خاص است. اما دسته دیگری نیز از نقش های جنسیتی وجود دارد که جنبه اعتباری و قراردادی دارد و زوجین بصورت اشتراکی نیز می توانند آنرا انجام دهند.

Authors

شهلا باقری

دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی