بدیهی است که موفقیت نهادها و سازمانها تا حد زیادی به کارآیی، اثربخشی و سلامت نظام مدیریتی آن بستگی دارد. منظور از
مدیریت اسلامی این است که مدیران روشهای اسلامی را در فرآیند مدیریت خود به کار گیرند و بدین طریق
عدالت اجتماعی را بر جامعه حاکم سازند که در نهایت به کسب رضایت الهی می انجامد. عوامل استحقاق مدیریت، تنها منحصر به علم، تخصص و مهارت نیست. بلکه
اخلاق و شایستگی های روحی و معنوی نیز از لوازم توفیق در امر مدیریتی است. تبیین بخشی از قواعد مدیریتی و نحوه برخورد مدیران با اقشار مختلف جامعه در آیات
قرآن نهفته است. مدیران جامعه بشری نه تنها نیاز به بصیرت فزاینده و قدرت فکری دارد، بلکه پایبندی به
اخلاق مدیریتی و ارزش های والای انسانی نیز برای پیشبرد نظام اجتماعی ضروری است. لذا نگارندگان در این پژوهش برآنند تا به روش توصیفی - تحلیلی و با استناد به آیات
قرآن کریم و نهج البلاغه، الگوی اخلاقی مناسبی برای مدیران جوامع بشری ارائه کنند. از یافته های پژوهش بر می آید که قوانین اخلاقی اسلام به عنوان مجموعه ارزشها، بایدها و نبایدها می تواند نقش مهمی در سلامت نظام مدیریتی جامعه داشته باشد و میزان تبعیض، نارضایتی، بی عدالتی و بی اعتمادی را کاهش دهد. در نتیجه جامعه به سمت حفظ ارزشهای اسلامی مبتنی بر رضایت و خشنودی خداوند گام بر می دارد.