صنایع دستی حاصل تفکر، ابتکار و
خلاقیت سازنده و عمل (تولید) است و با ویژگی های ارزشمند خود، علاوه بر ارزش های فرهنگی، به عنوانیکی از ستون های استقلال اقتصادی مطرح میشود. هدف از تهیه این پژوهش، پرورش
خلاقیت و تربیت افراد اندیشمند با استفاده و اشتغال بهتولید محصولات
صنایع دستی به جهت رفع عقب ماندگی های اقتصادی و فرهنگی و تقویت مبانی استقلال است که با رویکرد آموزشی و بهروش توصیفی- تحلیلی تهیه شده است. در این پژوهش از روش کتابخانه ای و میدانی بهره گرفته شده و نقش آموزش
صنایع دستی در ایجاد
خلاقیت کودکان موردتحلیل قرارگرفته است. پژوهش حاضر در شرایطی تهیه شده که متاسفانه
صنایع دستی در برنامه ی آموزشی مدارس نقش موثری نداشته و درپی بررسی های بعمل آمده از چهار مدرسه ی موردنظر و انجام تست های تهیه شده برای دانش آموزان و پرسشنامه برای معلمان هنر، نگارنده بهاین نتیجه رسید که آموزش
صنایع دستی و ایجاد
خلاقیت ارتباطی دوسویه با هم دارند.بهرروی، هوش در کودکان به صورت ثابت وجود دارد ولی
خلاقیت تحت شرایط مختلف زندگی خانواده ها و در کودکان با ضریبهوشی های مختلف، به صورت کم و یا زیاد وجود دارد. به عبارت دقیقتر، هوش و
خلاقیت الزاماً ارتباط دوسویه ندارند؛ هرچه شرایطمساعدتر باشد
خلاقیت افزایش بیشتری می یابد. در این بررسی ها دیده شد که کودکانی که بیشتر در معرض آموزش و تولید محصولاتصنایع دستی قرار داشتند خلاقیت، مهارت، اعتماد به نفس و تمرکز بیشتری داشتند.