یکی از بسترهای مهم توانمندسازی،
آموزش مهندسی، پویا، اصولی و متناسب با نیازهای جامعه و سازمان است. کشورهای توسعه یافته و یا آن دسته از کشورهای درحال توسعه که مسیر
انتقال فناوری را هموار ساخته و به درستی طی کردهاند در طی یک دوره به این مهم توجه خاص و مبتکرانه داشته اند. از آنجاییکه تشخیص سمت و سوی فناوری و آینده نگری فناوری در بلندمدت نقشی حیاتی برای کشور دارد،
آموزش مهندسی نیز در راستای برآورد این نیازها باید باشد. بسیاری از آموزشهای مهندسی به صورت آزمون و خطا است در حالیکه
آموزش مهندسی باید به مثابه اقدامی خلاقانه، ابتکاری و تلاشی پژوهشگرانه و با برنامه در نظر گرفته شود و با این دید این
آموزش اقدامی موثر در راستای
انتقال فناوری خواهد بود. اگر توانمندیهای یک فرد شامل استعداد ذاتی،
آموزش آکادمیک در دانشگاه، حس نیاز و شور اشتیاق و استفاده از فرصتها را پتانسیل داخلی بنامیم، خود فرصتها و برنامهریزی آموزشی سازمان را میتوان پتانسیل خارجی نامید. اگر از هردو این ظرفیتها به صورت پیوسته و به خوبی و به درستی بهره برداری شود میتوان مطمئن بود که ارزش مورد نظر حاصل میگردد دو اصل مهم در
آموزش مهندسی وجود دارد:
-1 "افزونی شایستگی" در وظایف مختلف
-2
خلاقیت و "وظایف باز" به نحوی که یک فرد بتواند در اجرای فعالیتهایش ابتکار و انعطاف داشته باشد چنین مکانیسمی فواصل و کمبودها را در فراهم آوردن تخصص از طریق این افراد پوشش میدهد در حالیکه در همان زمان به اجرای برنامه ها شتاب داده می شود. بنابراین کاهش "تنگناها" و انعطاف پذیری ها منجر به نتایج بالا می شود که تنها در سایه تخصص های بالا قابل دستیابی هستند. به نوبه خود این موضوع اثر مثبتی بر توانایی آفرینش یکپارچگی و سرعت بخشیدن به انجام کارها دارد. به همین جهت لازم است که
آموزش مهندسی چهار محور
برنامه ریزی مبتنی بر روند فناوری، توسعه در راستای حضور در رقابتهای جهانی، چالشها با تأکید بر تغییرات جهانی، چشمانداز آتی در جهت آینده نگری نیازها