در پژوهش حاضر سعی شده است که ارتباط تعلیم و تربیت از منظر مکتب پراگماتیسم یا عمل گرایی بررسی شود. است . روش مطالعه از نوع کیفی مروری – تحلیلی بوده است که با جستجو در مقالات علمی وکتابهای مختلف و اینترنت به تدوین آن پرداخته شده است . پراگماتیسم یا عمل گرایی شیوهایاست که برای حل مسایل می توان از آن استفاده کرد. این پدیده اولین بار توسط فیلسوف آمرکایی بنام پیرس مطرح شد و به وسیله ویلیام جیمز دیویی بسط داده شد. به عقیده اینان ایده ها را بر پایه پیامدهای آن ها در عمل مورد قضاوت قرار دارد. ارزش ها در چهارچوبی از مسایل اخلاقی و زیبایی شناختی وامور دیگری ادراک می شود که در وجود یگانه موقعیت های ویژه تبلور می یابند. در واقع پراگماتیسم تلاش داد تا
حقیقت یک چیز در ارتباط با سودمندی چیز در عمل را توجیه کند. ریشه ی فلسفی پراگماتیسم در افکار و عقاید فیلسوفان قدیم قرار دارد. مهمترین اصل اساسی که درباره هستی شناسیمطرح شده است اصل تغییر است. بر پایه این اصل همه چیز در جهان در حال تغییر و تحول است و هیچ چیز ثابت و پایدار و ابدی در جهان وجود ندارد. در این فلسفه انسان موجودیست متغیر که در تعامل دایم با جهان است و هم از جهان تاثیر می گیرد و هم بر جهان تاثیر می گدارد و نتایج این تاملبا تاثیر کسب
معرفت است و اساس این جهان شناسی را تجربه تشکیل می دهد. فلسفهی پراگماتیسم دیویی را
عملگرایی و یا اصالت دادن به عمل در زبان فارسی ترجمه کردهاند اما در یک نگاه اجمالی ویلیام جیمز منشا
حقیقت را در سودمند بودن یک امور و قضیه می دانست.
حقیقت به چیزی گفته میشود که سودمند و عملی باشد چیزی که سودمند نیست نمیتواند
حقیقت داشته باشد به همین منظور جانبداران این مسلک را امروزه عملگراها می نامند