پژوهشگران حوزه ی سیاست گذاری
کارآفرینی به این اجماع رسیده اند که کشورها نیازمند تعداد زیاد کارآفرین (به معنای کسب وکار جدید یا خوداشتغالی) نیستند؛ بلکه نیازمند اکوسیستم
کارآفرینی خوب و کیفی هستند تا به رشد و توسعه ی اقتصادی دست یابند. یکی از پارادایم هایی که اخیرا توسط پژوهشگران برای توسعه ی
کارآفرینی به آن توجه شده است، پارادایم اکوسیستم
کارآفرینی آیزنبرگ ( 2011 ) است. این راهبرد دارای شش بعد اصلی شامل سیاست، حمایت، بازار محلی و جهانی، فرهنگ، سرمایه ی مالی و سرمایه ی انسانی بوده و می تواند در توسعه ی
کارآفرینی روستایی نیز کاربرد داشته باشد. ازآنجاکه
کارآفرینی به شدت وابسته به زمینه ای است که کارآفرین در آن فعالیت می کند (شامل اجتماع، محیط نهادی و محیط فیزیکی)، استفاده از اصطلاح اکوسیستم
کارآفرینی در ادبیات سیاست گذاری
کارآفرینی گسترش یافته و به نظر می رسد که سیاست گذاران و سیاست سازان حوزه ی
کارآفرینی در کشور ما نیز برای رشد و توسعه ی اقتصادی به ویژه در مناطق روستایی نباید از راهبرد اکوسیستم
کارآفرینی اجتناب نمایند. تحقیق حاضر ازلحاظ هدف، کاربردی و ازلحاظ روش، توصیفی- تحلیلی است و برای جمع آوری داده های موردنیاز و پاسخ گویی به هدف مطرح شده در این تحقیق به جمع آوری داده های ثانویه (اسنادی) از طریق مبانی نظری موضوع و سوابق تحقیقات پیشین پرداخته شده است و داده های موردنیاز با استفاده از روش مطالعه ی کتابخانه ای، جستجوی اینترنتی در سایت ها و سایر منابع علمی و پژوهشی در رابطه با موضوع تحقیق در حیطه های توسعه ی روستایی، کارآفرینی،
کارآفرینی روستایی و اکوسیستم
کارآفرینی گردآوری شده است.