هر فعل یا ترک فعلی که با انگیزه نژادی، قومی، مذهبی، ملیتی، وابستگی های سیاسی، سن، جنسیتی، گرایش جنسی یا معلولیت و ناتوانی قربانی ارتکاب یافته و مبتنی بر نوع تعصب باشد جرایم ناشی از نفرت است؛ مرتکب آنها، قربانی را با انزجار و تنفری درونی می نگرد ، بدین مفهوم که مرتکب از گروهای اجتماعی خاص متنفر است و به دلیل باورهای خود تنفرش را با ارتکاب جرایم مختلف بر علیه اموال، جان و یا آبروی قربانیان بروز می دهد. بر این اساس، غیرخودی انگاشتن برخی از شهروندان و در نظر گرفتن آنها به مثابه شهروندان درجه دوم، مسیر ارتکاب جرم علیه آنها را هموار می کند. با وجود این، تحلیل و ارزیابی جرایم برخاسته از نفرت در پرتو نظریه های کلان جرم شناسانه_جامعه شناسانه و نیز امعان نظر به نظریه های قلمروی مطالعاتی بزه دیده شناسی، نشان میدهد که ارتکاب جرایم این حوزه، پیچیده و دارای ابعاد فراوانی است. ارتکاب این جرایم قلب کرامت انسانی را نشانه می رود و با ارزش ها و هنجارهای بنیادین جوامع بشری در تعارض اند و به همین دلیل، قانونگذاران بسیاری از کشورها از جمله ایالات متحده آمریکا، انگلستان و کشورهای عضو اتحادیه اروپا، اقدام به جرم انگاری و مبارزه کیفری با این جرایم کرده و قوانین جرایم ناشی از نفرت را وضع کرده اند. در نظام کیفری این کشورها اگر جرمی با انگیزه نفرت از گروه ها ارتکاب یابد، موجب تشدید مجازات می شود. بررسی ویژگی های جرایم ناشی از نفرت، علل و عوامل این جرایم، راهکارهای پیشگیری از آنها و نقدهای وارده بر قانون جرایم ناشی از نفرت و نیز شناخت و بررسی نظریات جرم شناسی از مهم ترین اهداف این مقاله می باشد.