توجه ویژه فروید در اعتبار بخشی به عقده ادیپ به عنوان یک ساختار اساسی در رشد روانی،باعث گردید که چالشهای بزرگی در این زمینه به وجود آید. در این مقاله سعی شده به بررسی اجمالی نظریه عقده ادیپ پرداخته شود.روش:این مطالعه به روش مروری انجام شد. در این پژوهش نقد روانشناسان بزرگی چون فروید، آدلر،هورنای ،لکان،اریکسون و کلاین در مورد عقده ادیپ بیان گردید. فروید رویکرد تکاملی خود را در تعیین ساختار و سطوح شخصیت به وضوح نشان می دهد فروید معتقد بود که تمام انسانها ابتدا بصورت دو جنسیت گرا بالقوه به دنیا می آیند و از مراحل تکاملی رشد روانی–جنسی دهانی، مقعدی، احیلی، نهفتگی و تناسلی عبور می کنند.در مرحله احلیلی من کودک مستقل می گردد،زیرا کودک خود را از وابستگی و تملک نخستین به پدر و مادر،به ویژه مادر رها می کند و هویت نسبتا مستقلی را در ادامه برای خود بوجود می آورد. این فرایند تکاملی در سنین بلوغ بصورت عشق و گرایش جنسی به غیر همجنس بروز پیدا می کند. این یک صفت تکاملی نوع انسان است صفتی که به سازگاری،بقا و تولید مثل منتهی می گردد .