در این مقاله قصد بر این است که به مفهوم
تعلیم و
تربیت که یکی از شاخه های علوم انسانی است، پرداخته شود. اهداف و مزایای
تعلیم و
تربیت در
جامعه بررسی شود. جوامع دارای این جنبه از علوم انسانی (
تعلیم و تربیت) و جوامع فاقد آن با هم مقایسه و در پایان اهمیت آن اثبات شود.
تعلیم و
تربیت به منظور آگاهی و دانایی و رهایی
انسان ها از جهلالت و نادانی است. فریره که از سردمداران
تعلیم و
تربیت برزیل مى باشد، معتقد است که آزاد سازی
انسان ها از جهالت ، خود یک
توسعه است. کوهن معتقد است که دولت هاى متمدن وجود خود را مدیون
تعلیم و
تربیت بوده واین امر است که باعث پیشرفت یا انحطاط یک دولت مى شود. به طور خلاصه، کوهن معتقد است که مدارس، نه فقط امکان حیات دولت را ایجاد مى کنند و ادامه مى دهند، بلکه رشد و
توسعه دولت ها نیز در دست آنان است. بنابراین نداشتن شهروندان
تربیت شده، یعنى نداشتن رشد و توسعه. رشد و
توسعه سبب دانش افراد در
جامعه شده و به باورها و در نهایت رفتار افراد، جهت و سویی سالم و مثبت می دهد. مهم تر از همه اینها مسئله دین و فضایل اخلاقی است که
تعلیم و
تربیت را به سمت کرامت و انسانیت سوق می دهد.