بلایا و
مخاطرات محیطی از دیرباز بعنوان مخرب ترین عوامل آسیب رسان به انسان، جامعه ومحیط زیست مطرح بوده است. پژوهش و بررسی های انجام شده نشان می دهد بحرانها نفساً تعیین کننده میزان خسارت نیستند .بلکه پاسخ مسئولان به بحران است که میزان خسارتهای وارده را تعیین می کند. با توجه به اینکه یکی از شاخص های مهم توسعه کشورها، میزان آمادگی جامعه آنها در برابر انواع مختلف بلایای طبیعی است.در اکثر کشورها غالباً مرسوم است که برنامه ریزان توسعه و بحران جدا از هم کار کنند و همین امر باعث ناهماهنگی در امر برنامه ریزی توسعه و بحران شده است. گاهی این مخاطرات از نظر منشأ بین انسان و محیط طبیعی مشترک است.مخاطرات اعم از انسانی یا طبیعی ممکن است در یک فرایند زمانی منظم یا نا منظم، روی دهد. مقابله با مخاطرات منظم آسان است ولی مهم این است که چگونه می توان با مخاطرات نامنظم مقابله کرد. در این تحقیق به یکی از این بحرانها یعنی
فرونشست زمین در
تهران که ناقوس مرگبار آن در وطن چنان طنین انداز که ابعاد هراس انگیزش را برای جهانیان باز می نمایاند پرداخته شده است باشد که این تحقیق تلنگری مؤثر را به برنامه ریزان مدیریت سرزمین در کشور زده و آنها را متوجه ژرفای هول انگیز و برگشت ناپذیر این خطر بگرداند.