تئوری سازمان مغز: نسبت انگشت دوم به چهارم و توانایی های فضایی در ورزشکاران زن و مرد abstract
تئوری سازمان مغز آبشاری از تغییرات فیزیولوژیکی و رفتاری ایجاد شده و شکل گرفته توسط هورمون های پیش از تولید است. این نظریه با نتایجی از جمله اولویت های جنسیتی بازی، نسبت رقمی 2D:4D، ویژگی های شخصیتی و مشخصات شناختی (فضایی، کلامی، و توانایی های ریاضی) همراه است. اگرچه تاثیرات شناختی هورمون های پیش زادی مبهم می باشند، امیا این هورمون ها بدون شک بر روی رشد بخش های مختلف بدن از جمله تقارن پاها و انگشتان و همچنین دستگاه تناسلی در طی بارداری تاثیر دارند. یکی از این تاثیرات مربوط به نسبت طول انگشت اشاره (انگشت دوم) در مقایسه با انگشت حلقه (انگشیت چهارم) می باشد. از آنجایی که مقدار بالای تستوسترون منجر به افزایش طول انگشت چهارم نسبت به انگشت دوم می گردد، نسبت انگشت دوم به چهارم توسط بسیاری از افراد به عنوان واسطی برای ارزیابی میزان تستوسترون پیش زادی در رحم به کار برده می شود. همچنین از آنجایی که الگوهای ساختاری ذهن ایجاد شده همزمان با تعیین طول انگشت (در طی سه ماهی اول یا اوایل سه ماهه دوم بارداری) انجام می گیرند، نسبت انگشت دوم به چهارم ایده ای در مورد میزان تقسیم و ایر بیین نیم کره های مغز در طی این دوره اراهه می دهد. طبق نظریه کلوسال، تستوسترون پیش زادی منجر به تسهیل هرس آکسون در بافت های کلوسال می شود، بنابراین هر چه مغز جنین بیشتر در معرض تستوسترون قرار گیرد، میزان تقسیم بندی و ایر بین نیمکره های مغز افزایش می یابد و این امر فقدان تقسیم بندی در زنان را ثابت می کند. گشایند و گالابوردا پیشنهاد کردند که تستوسترون قبل از تولد باعث افزایش رشد نیمکره راست می شود و به همین علت با توانایی های فضایی خوی همراه است. نسبت رقمی یک صفت جنسی است که دارای دو شکل میباشد. نسبت های پایین انگشت دوم به چهارم مربوط به مردان هستند. توانایی های فضایی جزیی از هوش سیال اند که به سه دسته شامل ادراک فضایی، چرخش ذهنی و تصویرسازی فضایی تقسیم شده اند: الف) ادراک فضایی ؛ ب) چرخش ذهنی ؛ ج) تصویرسازی فضایی. هدف از مطالع حاضر تمرکز بر نسبت انگشت دوم به چهارم و نقش احتمالی آن به عنوان نشانگر زیستی که بر توانایی های فضایی در ورزشکاران زن و مرد تاثیر می گذارد، می باشد.