حقوق بشر در اسلام

6 آبان 1402 - خواندن 16 دقیقه - 8335 بازدید

حقوق بشر در اسلام 

مقدمه

از لحاظ طبیعی، فرد دارای یک سلسله اعضاء و جوارح، قوا، غرایز و تمایلاتی است که مجموعا تشکیل دهنده شخصیت اوست؛ چون این اعضاء و جوارح، غرایز و تمایلات فطری و تکوینی در تمام بشر یکسانند؛ بنابراین، نوع بشر باید به یک سلسله قوانین مشترک و دائمی عمل نماید تا بتواند به رشد معین برسند، از این رو، جوامع انسانی همواره نیازمند قانونی سودمند است که ناشی از قانون منابع ذاتی و طبیعی انسان باشد و از خلقت و شخصیت انسان سرچشمه بگیرد. روشن است که اطاعت از چنین قانونی که مطابق با فطرت است، واجب می باشد. از آنجا که اعتقاد ما بر این است که اسلام دینی مطابق با فطرت است؛ بنابراین، در این تحقیق به بررسی حقوق بشر از دیدگاه اسلام می پردازیم که پیشینه ای به قدمت اسلام دارد. اگر چه بیان این مطلب و ادعا در میان غربی ها، پس از جنگ جهانی دوم و کشتارهای عظیم انسانی در اوایل سال 1941 آغاز شد و در سال 1945 به تشکیل سازمان ملل متحد تمام شد؛ اما از آنجا که کشورهای مطرح کننده حقوق بشر مسائل فراوان حقوق بشری داشتند، پس در زمینه حقوق بشر آسیب پذیرتر از همه بودند؛ اما دین ناب اسلام از ابتدا به دنبال حق و حقیقت بود و همواره برای انسان جایگاهی بلند در نظر داشت.

معنای لغوی حق

حق در لغت به معنی راست، درست عمل کنید، اختیاری که در طبیعت قانون و یا عرف به می شود.[1] برای تنظیم روابط مردم و حفظ نظم اجتماع حقوق برای هر فرد امتیازهایی در برابر دیگران می شناسد و توان خاصی به او می بخشد. این امتیاز و توانایی را «حق» که جمع آن «حقوق» است و به آن حقوق فردی نیز گفته می شود. حق حیات، حق مالکیت، حق آزادی شغل و حق زوجیت از این قبیل هستند. به اعتبار معنی اخیر است که این حقوق به معنای حقوق بشر مورد حمایت قرار می گیرند.[2]

معنای اصطلاحی حق

اصطلاح حقوق بشر هم ماهیت و هم منبع آن انسان است همان طور که ذکر گردید حقوق بشر حقوقی هستند که هر کسی از آن حیث که انسان است از آنها برخوردار است و همه انسانها صرف نظر از حقوق و تکالیفی که ممکن است به عنوان ،شهروند عضو خانواده، کارگر و یا عضو سازمان یا انجمن خصوصی و عمومی داشته باشد یا نداشته باشد در آن سهیم اند.

مفهوم حقوق بشر

حداقل حقوقی که خداوند به انسان از آن جهت که انسان است و فارغ از رنگ، نژاد، زبان، ملیت، جغرافیا، اوضاع و احوال متغیر اجتماعی یا میزان قابلیت و صلاحیت ممتاز و فردی او اعطا کرده است.[3]

تاریخچه حقوق بشر

سابقه برخی از متون مبین حقوق بشر مانند منشور حقوق بشر کوروش کبیر به قبل از میلاد مسیح (ع) بر می گردد. همچنین تعالیم الهی و فرمانهای پیامبر اسلام (ص) و حضرت علی (ع) در قرن هفتم میلادی را میتوان به عنوان حقوق بشر مطالعه نمود. بعضی از این متون تاریخ ساز بوده اند مانند منشور کبیر ۱۲۱۵میلادی درخواست حقوق ۱۶۲۸ میلادی و منشور حقوق ۱۶۸۹میلادی در انگلستان» در اولین سند تاریخی که به بشر به معنای کنونی آن پرداخته شده میتوان به حقوق بشر کوروش کبیر اشاره کرد که در آن میگوید من اعلام میکنم که هر کس آزاد است هر دین و آیینی را که میل دارد برگزیند و هر جا که میخواهد سکونت نماید و به هرگونه معتقد است عبادت نماید و معتقدات خود را به جا آورد و هر کسب و کاری را که میخواهد انتخاب نماید تنها به شرطی که حق کسی را پایمال ننماید و زیانی به حقوق دیگران وارد نسازد من اعلام میکنم که هر کسی پاسخگوی اعمال خود می باشد هیچ کس را نباید به انگیزه این که یکی از بستگانش خلاف کرده است مجازات کرد و اگر کسی از دودمان یا خانواده های خلاف کرد تنها همان کس به کیفر برسد و با دیگر مردمان و خانواده کاری نیست.»

حقوق بشر به معنای مصطلح ،آن حتی در اندیشه و حقوق غرب هم سابقه تاریخی کهن ندارد. این اصطلاح نسبتا جدید است و تنها پس از جنگ جهانی دوم و تاسیس سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۵ وارد ادبیات حقوق و محاورات روزمره شد این واژه جایگزین اصطلاح حقوق طبیعی (Natural Law) و حقوق انسان Rights of Manگردید که قدمتی بیشتر دارند حتی اگر کتب کانت بزرگترین فیلسوف عصر روشنگری که بیش از هر حکیم دیگری انسان و کرامت او را مبادی فلسفه خویش قرار داده است؛ در جست و جوی واژه " حقوق بشر " بگردیم اثری از آن نمی یابیم.

فقر اسناد بین المللی حقوق بشر در عصر پیش از تشکیل سازمان ملل متحد کاملا مشهود است اسناد پراکنده ای نیز که در مبارزه با بردگی و یا حمایت ازحقوق کارگران و اقلیتها در دوران پیش از تشکیل سازمان ملل متحد تنظیم شده اند به لحاظ موضوعی محدودند و هیچ یک انسان بیولوژیک و یا انسان بماهو انسان را مورد توجه قرار نداده اند. در حقیقت این اعلامیه جهانی حقوق بشر بود که برای اولین بار در سطح جهانی از الگویی واحد و انسانی فارغ از زمان و مکان سخن به میان آورده انسانی که ذاتا شایسته تمتع از حقهای بشری است.

نخستین قراردادهای بین المللی در مورد حقوق بشر مربوط آزادی دین قرارداد وستفالی 1648 میلادی و الغای بردگی هستند و تعدادی از قراردادهای بین المللی درباره الغای بردگی در نیمه دوم قرن نوزدهم به امضا رسیدند در قرن هجدهم نیز برای نخستین بار در تاریخ بشر، حقوق طبیعی به مثابه حقوق قانونی به رسمیت شناخته شدند.

مصادیق حقوق بشر

الف) حیات

نخستین حقی که قرآن کریم برای انسان برشمرده، «حق حیات» است که حیات خود دو نوع است:

1) حیات مادی؛ 2) حیات معنوی.

هیچ کس مجاز نیست که این حق را از دیگران سلب نماید. سلب حق حیات مادی؛ یعنی به قتل رساندن فرد و سلب حق حیات معنوی؛ یعنی گمراه کردن دیگران. از دیدگاه قرآن، حق حیات تنها از سوی خدا به انسان بخشیده شده است و از این رو، تنها خدا می تواند درآن مصرف کند. به عنوان مثال با نگاه اجمالی در احکام اسلام می بینیم که هیچ مکتبی به اندازه اسلام بر ممنوعیت خودکشی پافشاری نکرده و این خود نشانگر بزرگ و عظیم بودن حق حیات برای انسان است.

ب) آزادی

دومین حقی را که می توان به عنوان یکی از مبانی حقوق در اسلام بر شمرد، حق آزادی است. اساسا بعثت تمام انبیاء در جهت رسیدن انسان به این حق و رهایی از زیر سلطه ستمکاران و ظالمان بوده است. بنابراین، از دیدگاه اسلام «آزادی» یعنی رها شدن از بردگی و اطاعت غیر خدا که برای رسیدن به این خواسته، نقش و آثار ارزنده پیامبر (ص) و ائمه معصومین بر هیچ کس پوشیده نیست.

ج) عدل

سومین حقی را که اسلام به عنوان مبنا در حقوق انسان ها مطرح می نماید، عدل است. اگر چه این عدل از معانی حسی نیست که دارای نشانه های محسوس و ملموس باشد؛ اما این بدان معنا نیست که نتوان عدل را از ظلم تشخیص داد. قرآن کریم نیز همگان را حتی در راس همه، پیامبر و انبیاء را به عدل دعوت می کند و اصولا فلسفه بعثت آنان را اجرای قسط و عدل معرفی می کند. و این موضوع در آیه 25 سوره مبارکه حدید آمده است.

دیدگاه کلی اسلام نسبت به حقوق بشر

از دیدگاه اسلام انسان موجودی ارزشمند است که باید به عنوان یک موجود باشعور و دارای اراده و اختیار به دید احترام به او نگریست. آزادی بشر و احترام به حقوق و حیثیت ذاتی انسان و دخالت ندادن عوامل عارضی از قبیل نژاد، زبان، رنگ، ملیت و غیره در اعتبار و امتیاز برای انسا نها، دقیقا مورد توجه اسلام است و اساسا فلسفه بعثت پیامبران و به خصوص پیامبر اسلام (ص) آزاد کردن انسان از این گونه قید و بندها و توجه دادن او به حیثیت ذاتی و کرامت و شرافت انسانی خویش است.

قرآن کریم در سوره مبارکه حجرات آیه 13 به این مهم اشاره می کند که همه انسا نها در گوهر انسانیت، فضیلت، ارزش و حیثیت ذات انسانی، یکی هستند و رنگ، نژاد، قومیت و ملیت را به عنوان وسیله تشخیص حساب می کند، نه امتیاز و برتری.

اسلام دو جنس زن و مرد را نیز دو گوهر انسانی می داند و در شرافت و کرامت بشری تفاوتی بین آنها قائل نیست؛ به تعبیر قرآن، هر دو از یک منشا بشری به وجود آمدند و خطابات مربوط به ارزش ذاتی انسان، شامل زن و مرد می شود. در بعضی از آیات تصریح شده که برای ارتقاء و کمال انسانی در سایه کار نیک و ایمان و اعتقاد صحیح، مرد و زن یکسانند.

اساسا مبارزه پیامبران و بزرگان دینی در طول تاریخ، در جهت در هم شکستن امتیازهای طبقاتی و تفاخرها و برتر ی جویی های ناشی از قومیت، نژاد، ثروت و غیره و ارزش دادن به شخصیت ذاتی انسان و آزادی او بوده است.

به جرات می توان ادعا کرد که تقریبا تمام آنچه به عنوان حقوق اساسی انسانی در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است، به گونه کامل در نظام اسلامی مورد توجه قرار گرفته و در بسیاری از موارد به بهترین صورت به اجرا گذاشته شده است؛ ولی یک نکته مهم را باید در این زمینه در نظر گرفت:

اینکه؛ اسلام توجه زیادی به هدایت و رشد صحیح اخلاقی انسان دارد، بلکه هدف از خلقت را تکامل انسان و توجه او به مبدا عالم می داند. تمام ارزش و اهمیت انسان را در یکتاپرستی و درست کرداری و پرهیزکاری می داند و تنها معیاری که برای شرافت و عظمت و برتری انسان ها قائل است، تقوی و پرهیزکاری است.

مکتب اسلام، شرک و کفر را نمی پذیرد و معتقد است که در زمینه برقراری حاکمیت توحید و دین حق باید تمام تلا شها به کار گرفته شود، زیرا انسان بدون داشتن اخلاق و تعالی روحی و فکری، ارزش واقعی انسان بودن را ندارد؛ بنابراین، در این جهت باید کمال کوشش را نمود. پیامبران الهی همین روش را دنبال می کردند. توجه به این معنا دقیقا در جهت ارزش گذاشتن به حیثیت و شرافت انسانی و جلوگیری از گرایش به امتیازات عارض مربوط به قومیت، رنگ، نژاد و غیره است.

انجام این امر با موعظه، ارشاد، بحث، استدلال و تذکر مداوم صورت می گیرد و طبعا هر جا در مقابل آن ایستادگی و کسانی در مقام مبارزه با آن برآیند، برای شکستن سدی که در جهت تعالی و ترقی انسان به وجود آمده، مقابله خواهد شد.

در خصوص حقوق زن و تساوی زن و مرد که در اعلامیه حقوق بشر عنوان شده است، باید یادآوری نمود که اسلام زن و مرد را در ارزش ذاتی یکسان می داند و از این نظر، تمایزی بین آنان قائل نیست؛ اما به هر حال، آنها را دو صنف مختلف از یک نوع به حساب می آورد که با توجه به خصوصیت های مختلف جسمی و روحی که در آنها وجود دارد، در جامعه وظایف، تکالیف و اختیارات متفاوتی بر عهده آنها گذاشته شده است و متناسب با وظایف و تکالیفی که به هر یک از آنها داده شده، حقوقی نیز برای آنها واگذار شده است. برای مثال، وقتی تکلیف دادن نفقه و تامین وضع معیشت خانواده به عهده مرد گذاشته شده، میراث او نیز دو برابر زن قرار داده شده است و این به هیچ وجه به معنای تحقیر زن و تبعیض نسبت به او نیست و یا حتی وقتی دیه قتل زن، نصف مرد تعیین شده است، این بدان جهت نیست که ارزش جان زن به عنوان یک انسان کمتر از مرد است؛ بلکه از آن جهت است که چون بناست خون بها برای تسکین خاطر بازماندگان داده شود و در واقع، تا حدودی جبران ضرر و زیان آنها باشد و به لحاظ از دست دادن مورث، خود پول پرداخت شود. طبعا آن مرد که تکلیف تامین معاش خانواده را بر عهده دارد، اثر زیادتری در ورود ضرر و خسارت مادی بر بازماندگان دارد؛ بنابراین، باید دیه بیشتری نسبت به نبود زن پرداخت شود و این امر همان طور که گفته شد، به هیچ وجه به معنای کم جلوه دادن ارزش انسانی زن و تبعیض ناروا در حقوق نسبت به او نیست.

حقوق بشر در نظام حقوقی ایران

حق های بشری صرفنظر از مبنا و ماهیت خود نیاز به تضمین و رعایت دارند؛ به همین منظور با نظام حقوقی ارتباط می یابند و تعین میگردند. یکی از شیوه های تضمین و شناسایی این حقوق در نظامهای داخلی، تجلی آن در قانون اساسی و قوانین موضوعه و مدون است. نظام جمهوری اسلامی ایران نیز بر اساس اعتقاد دیرینه اش به حکومت حق و عدل قرآن و با تاسی از کاملترین دین یعنی اسلام در قانون اساسی و دیگر قوانین موضوعه مصادیق مختلف حقوق بشر را مبتنی بر اندیشه اسلامی به رسمیت شناخته است و زمینه های تضمین قانونی آن را فراهم نموده است.

نظام جمهوری اسلامی ایران تضمین و رعایت حقوق بشر را حتی برای غیر مسلمانان تا جایی که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نکنند به موجب اصل 14 قانون اساسی پیش بینی کرده است و رعایت حقوق انسانی، اخلاق حسنه، قسط وعدل را نسبت به غیر مسلمانان لازم دانسته است. همچنین به موجب اصل 8 قانون اساسی، اسلام با قبول اصل امر به معروف و نهی از منکر، آزادی بیان را در مسیر مصالح جامعه و جلوگیری از نحطاط جامعه هدایت کرده است.

1) حقوق بشر در قانون اساسی

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به عنوان سند حقوقی نظام سیاسی ایران در اصول متعدد از جمله فصل سوم (اصول 19 تا 42) و پاره ای اصول دیگر، جایگاه ویژه ای برای انواع حقوق بشر نظیر حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم قائل شده وضمن اشاره به کرامت انسان و آزادی توام با مسولیت او در پیشگاه خدا به عنوان یکی از پایه های نظام در اصل دوم، در اصل نهم نیز آزادی را یکی از محورهای اصلی وغیرقابل سلب نظام سیاسی کشور معرفی کرده است.برخی از این حق های شناخته شده از این قرارند:

لزوم تامین آزادی های سیاسی و اجتماعی توسط دولت، تضمین امنیت عمومی شامل حیثیت، جان، حقوق، مسکن و شغل اشخاص، داشتن مسکن متناسب با نیاز ، امنیت قضایی و تضمین اصل برائت، منع بازداشت غیرقانونی، محاکمه عادلانه با حق انتخاب وکیل، علنی بودن محاکم.

2) حقوق بشر در سایر قوانین موضوعه

قوانین موضوعه از جمله قانون مدنی، مجازات اسلامی و کار در جهت تحقق اصول قانون اساسی در حوزه حق های بشری به تضمین عینی و اجرایی آن پرداخته اند. به موجب ماده 959 قانون مدنی: «هیچ کس تواند به طور کلی حق تمتع و یا حق اجرای تمام یا قسمتی از حقوق مدنی را از خود سلب کند». همچنین براساس ماده 960 قانون مدنی: « امکان سلب حریت وجود ندارد».

قانون مجازات اسلامی، آیین نامه قانون و مقررات اجرایی سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور مصوب1400 قوه قضاییه نیز شکنجه و رفتارهای غیر انسانی را ممنوع نموده اند و برای مرتکبین مجازات تعیین شده است. همچنین به موجب مواد 697 تا 700 قانون مجازات اسلامی و تعزیرات، تهمت، افتراء و هجو افراد ممنوع و قابل مجازات است.[4]

فهرست منابع

[1]- عمید،حسن، فرهنگ عمید، ۱۳۸۹، تهران، انتشارات امیرکبیر، ص ۴۶۰.

[2]- کاتوزیان، ناصر، ۱۳۷۳، تهران: انتشارات میزان، ص1.

[3]- باقرزاده، محمدرضا؛ 1383، جهان شمولی حقوق بشر در اسلام، قم: انتشارات موسسه امام خمینی.

[4] - آشنایی با مفاهیم حقوق عمومی، شورای نگهبان، 1393، ص15- 16.