قانون خویش

4 فروردین 1403 - خواندن 5 دقیقه - 82 بازدید




[مولانا - دیوان شمس - غزل ۱۲۴۷]

عارفان را شمع و شاهد نیست از بیرون خویش - خون انگوری نخورده باده شان هم خون خویش

هر کسی اندر جهان مجنون لیلایی شدند - عارفان لیلای خویش و دم به دم مجنون خویش

ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این - بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش

گر تو فرعون منی از مصر تن بیرون کنی - در درون حالی ببینی موسی و هارون خویش

لنگری از گنج مادون بسته ای بر پای جان - تا فروتر می روی هر روز با قارون خویش

یونسی دیدم نشسته بر لب دریای عشق - گفتمش چونی جوابم داد بر قانون خویش

گفت بودم اندر این دریا غذای ماهیی - پس چو حرف نون خمیدم تا شدم ذاالنون خویش

زین سپس ما را مگو چونی و از چون درگذر - چون ز چونی دم زند آن کس که شد بی چون خویش؟

باده غمگینان خورند و ما ز می خوش دلتریم - رو به محبوسان غم ده ساقیا افیون خویش

خون ما بر غم حرام و خون غم بر ما حلال - هر غمی کو گرد ما گردید شد در خون خویش

باده گلگونه ست بر رخسار بیماران غم - ما خوش از رنگ خودیم و چهره گلگون خویش

من نیم موقوف نفخ صور همچون مردگان - هر زمانم عشق جانی می دهد ز افسون خویش

در بهشت استبرق سبزست و خلخال و حریر - عشق نقدم می دهد از اطلس و اکسون خویش

دی منجم گفت دیدم طالعی داری تو سعد - گفتمش آری ولیک از ماه روزافزون خویش

مه که باشد با مه ما کز جمال و طالعش - نحس اکبر سعد اکبر گشت بر گردون خویش

***

[ابن عربی]

زمان یا دهر همان تجلیات بی پایان خداوند در قالب اسماء الاهی است که لحظه به لحظه به صورت سلسله مراتبی در تمامی مراتب هستی می گسترد.

ابن عربی فرایند تجلیات متوالی حق را در قالب مفهوم نکاح تبیین می نماید. نکاح یک اصل و قانون در همه اشیاء می باشد که بر همه آن ها احاطه و تقدم و فضیلت دارد. در قرآن از زمان به «یوم» تعبیر شده است.

حقیقه الحقایق را در لحظات پیاپی، منطبق بر واژه شان و«شان» کوچک ترین یوم است. در قرآن به صراحت آمده است که خداوند در هر یومی در شانی قرار دارد. «کل یوم هو فی شان» (الرحمن، 29). از نظر او شان الهی همان حقیقت خداوندی در مرتبه تجلیات - نه در مرتبه ذات- است که از جنس هیچ ماهیتی نیست و به شکل هر ماهیتی درمی آید. بر این پایه جهان هستی همان شئون الهی است که هویت هر یک، ریشه در حکومت اسماء الهی دارد. تجلیات و ایام الهی، متمایز و متفاوت می گردند.

محی الدین ابن عربی با تاویل «زمان» به معنای دهر یا ایام بزرگ و کوچک، «زمان» را در تمام مراتب هستی اعم از جسمانی و غیرجسمانی می گستراند و مانند فیلسوفان مشایی آن را محدود به عالم ماده نمی نماید. (1)

***

[یزدانپناه عسکری]

حکومت اسماء الهی هر آنچه را که هست در بر می گیرد. زمان مستتر در اسماء الهی چگونگی قانون را تعین می بخشد. احکام و فرمان ها به عوم و سیالیت و شناوری است.

در فقدان قدرت تصمیم گیری انسان، قانون منبعث از منطق و توافق انسانی در سیستم شناختی روزمره بر آدمی حاکم و چون واقعیت به کار گرفته می شود. انسان با آگاهی برتر، بدون تفسیر ادراک، اسماء الهی را بسان قانون تاویل می کند.

__________

1 - ابن عربی، محی الدین، الفتوحات المکیه فی معرفه الاسرار المالکیه و الملکیه، جلد 2، المکتبه العربیه، مصر، 1393ق. ص 167 ؛ جلد 3 ص 564

ابن عربی، محی الدین، الفتوحات المکیه فی معرفه الاسرار المالکیه و الملکیه، جلد 1، دار صادر، لبنان، 2007. ص 177 ؛ جلد 5 ص 231

حمید رضا هاشمی ، تلقی ابن عربی از "زمان" در کتاب الفتوحات المکیه، دو فصلنامه علمی جاودان خرد، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران ، دوره 15، شماره 34 - شماره پیاپی اسفند 139734، صفحه 203-230

- عوم: شناوری است، گفته شده سال را از این جهت- عام- گویند که خورشید در تمام بروجش در حرکت و شناوری است و بر معنی شناوری در واژه- عوم- آیه:(و کل فی فلک یسبحون- 40/ یس) دلالت میکند. (راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن - تهران، چاپ: دوم، 1374. ج2 ؛ ص675)

- تصمیم (صمم)، [صم]: مص، قصد قبلی. (قرشی، علیاکبر، قاموس قرآن - تهران، چاپ: ششم، 1371. ج4 / صمم: ص : 153) 125 :5+5

تصمیم گیرییزدانپناه عسکریقصد قبلیقانون خویشتفسیر ادراک