زن و مرد لباس همدیگر در قرآن

19 دی 1403 - خواندن 12 دقیقه - 487 بازدید

تساوی مرد و زن درقرب الی الله وکسب مقامات معنوی

علی رغم تفکرضد انسانی که علیه زن بود و می گفتند: زن به بهشت نمی رود ، زن مقامات معنوی و الهی را نمی تواند طی کند ، زن نمی تواند به مقام قرب الی الله آن طور که مردان می رسند ، برسد (نظام حقوق زن دراسلام ، ص 118 ). اسلام برچنین تفکرغیر منطقی خط بطلان کشید و فرمود:« و من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فاولئک یدخلون الجنه یرزقون فیها بغیر حساب ، هرکس کاری شایسته انجام دهد خواه مرد باشد یا زن درحالی که مومن باشند آنها وارد بهشت می شوند و درآن روزیی بی حسابی به آنها داده خواهدشد » ( غافر/ 40 ، نساء/ 124 ).

این گونه قرآن کریم ، رسیدن به کمالات انسانی و قرب الی الله را مربوط به انسانیت انسان می داند که مرد و زن درآن مشترکند ، نه به جنسیت انسان. و همچنین بدون درنظر گرفتن کم ترین تفاوت جنسیتی در سیر و سلوک معنوی و رسیدن به قله های سعادت و رستگاری، چنین می فرماید:« من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه حیاه طیبه و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون ، هرکس کاری شایسته انجام دهد خواه مرد باشد یا زن ، درحالی که مومن است ، اورا به حیاتی پاک زنده می داریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام می دادند ، خواهیم داد » ( نحل / 97 ).

چنانکه مشاهده می شود ، قرآن کریم ملاک دستیابی انسان به زندگی پاکیزه و اجر و پاداش احسن را ، ایمان وعمل صالح بیان می کند ، حال از هرکس محقق شود از مرد یا از زن. به همین جهت است که قرآن کریم اگر از مردان بزرگ و قدیس مانند پیامبران الهی (بقره/ 136. انعام/ 84 – 86 . نساء/ 163. احزاب/ 7 . ص/ 45. شورا/ 13. و...) ومومن آل فرعون (غافر/ 28. و...) و... ، یاد می کند ، زنان بزرگ وقدیسه را نیز، نام می برد مانند حضرت مریم (مریم/ 16 – 29. آل عمران/ 42 – 47. و...) وهمسر فرعون(آسیه) (تحریم/ 11 ) ، و… . همچنین وقتی به مردان تبهکار و ظالم مانند فرعون (بقره / 49. آل عمران/ 11. اعراف / 104 . و...) و قارون (قصص/ 76 ، 79 . عنکبوت/ 39. غافر/ 24 ) اشاره می کند ، از ذکر زنان تبهکار و ناشایست مانند همسران نوح و لوط (تحریم/ 10) نیز؛ غفلت نمی کند.

اتحاد سرشت وخمیرمایه مرد و زن

برخلاف گفتمان که عقیده داشت« زن دارای نفس مجرد انسانی نیست و[تنها]مرد دارای آن هست. و حتی در سال 586 میلادی در فرانسه کنگره ای تشکیل شد تا در مورد زن و این که آیا زن انسان است یاخیر بحث کنند! بعد از بگو مگوها و جر و بحث های بسیار به این نتیجه رسیدند که بله ، زن نیز انسان است ، اما نه چون مرد انسانی مستقل بلکه انسانی مخصوص خدمت کردن برای مردان. و نیز درانگلستان تا حدود صدسال قبل ، زن جزء مجمتع انسانی شمرده نمی شد »( مباحث علمی درتفسیر المیزان ، ج3 ، ص 619 ).

اسلام زن و مرد را از یک سرشت و طینت دانسته و قرآن کریم با کمال صراحت می فرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر سرشت مردان آفریده ایم. درباره حضرت آدم می فرماید:«... خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء ... ، همه شمارا از یک انسان آفرید ، و همسر اورا(نیز) ازجنس او خلق کرد و از آن دو ، مردان وزنانی فراوانی(درزمین )منتشرساخت » (نساء/ 1).

اسلام می گوید زن نیز مانند مرد انسان است و هرانسانی چه مرد وچه زن ، فردی است ازافراد بشر که درماده وعنصر پیدایش او دو نفرانسان نر و ماده شرکت و دخالت داشته اند و هیچ یک از این دو نفر بردیگری برتری ندارد ، مگر به تقوا چنانکه قرآن کریم می فرماید:« یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم... ، ای مردم ما شمارا از یک مرد و زن آفریدیم و شمارا تیره ها و قبیله ها قراردادیم تایکدیگر را بشناسید(اینها ملاک امتیاز نیست) گرامی ترین شما نزد خداوند باتقوا ترین شماست » (حجرات / 13 ). و درباره همه آدمیان می فرماید :« و الله جعل لکم من انفسکم ازواجا... خداوند از جنس خود شما برای شما همسرآفرید » (نحل / 72 ، شوری ، 11 ).

زن مایه آرامش و زینت

برخلاف کسانی که« زن را عنصر گناه می دانستند و قایل بودند که از وجود زن شر و وسوسه برمی خیزد ، زن شیطان کوچک است »( مطهری ، 1379). اما اسلام زن را مونس وهمدم و مایه آرامش وسکون مرد می داند :«و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها... ، واز نشانه های او این که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا درکنارش آرامش یابید » (روم / 21 ).

همچنین زن و مرد را به عنوان لباس یکدیگر بیان می کند« هن لباس لکم و انتم لباس لهن » (بقره / 187 ). که دراین تشبیه نکات و لطایفی بسیاری نهفته است ازجمله اینکه: لباس باید درطرح ورنگ وجنس مناسب انسان باشد ، همسر نیز باید کفو ومتناسب با فکر و فرهنگ وشخصیت انسان باشد. لباس مایه زینت وآرامش است همسرنیز مایه آرامش وزینت است. لباس عیوب انسان را می پوشاند ، هریک از زن و شوهر نیز، باید عیوب یکدیگررا بپوشاند. و... .

سرانجام این که اسلام مقام وجایگاهی برای زن قایل است که در هیچ گوشه ای ازصفحات تاریخ گذشته ای بشر چنین کرامت وشرافت برای زن نمی توان یافت. علاوه برآیاتی که در باره مقام و جایگاه زن بیان شد آیات زیادی دیگر نیز ازبرابری زن و مرد درانسانیت و پیمودن مسیر رشد وکمال و مقامات عالیه او سخن می گوید، به عنوان نمونه به این منشور جهانی واعلامیه شخصیت زن توجه فرمایید:« ان المسلمین و المسلمات و المومنین و المومنات و القانتین و القانتات و الصادقین و الصادقات و الصابرین و الصابرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدقین و المتصدقات و الصائمین و الصائمات و الحافظین فروجهم و الحافظات و الذاکرین الله کثیرا و الذاکرات اعد الله لهم مغفره و اجرا عظیما ، به یقین ، مردان مسلمان و زنان مسلمان ، مردان با ایمان و زنان باایمان ، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا ، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا ، مردان باخشوع و زنان باخشوع ، مردان انفاق کننده وزنان انفاق کننده ، مردان روزه دار و زنان روزه دار ، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانی که بسیار به یاد خدا هستند و زنانی که بسیار یاد خدا می کنند ، خداوند برای همه آنان مغفرت وپاداش عظیمی فراهم ساخته است» ( احزاب / 35 ).

براساس این آیه شریفه غفران و اجر و پاداش بزرگ الهی ، به طور یکسان و بدون کمترین تفاوت بین زن ومرد ، نصیب مردان و زنانی می شود که دارای اوصاف ارزشی فوق باشند.

زن و مبارزه با ظلم و استبداد

قرآن کریم از سه زن خبر می دهد ، که جان حضرت موسای کلیم را حفظ کرده و زمینه ای پرورش او را فراهم نمودند و از این جهت به گونه ای غیر مستقیم ، در نابودی کاخ ظلم و استبداد فرعون نقش آفرینی کردند . این سه زن عبارتند از مادر موسی ، خواهر موسی و زن فرعون . قرآن کریم می فرماید :« و اوحینا الی ام موسی ان ارضعیه فاذا خفت علیه فالقیه فی الیم...»( قصص/ 7 ). این ازیکسو ، وقتی مادر موسی اورا به دستور الهی به دریا انداخت ، به خواهر موسی گفت این جعبه (صندوق) را تعقیب کن« و قالت لاخته قصیه ...» (قصص/ 11 ) ، از سوی دیگر وقتی موسی را از آب گرفته پیش فرعون بردند ، همسر فرعون ( چون دید قصد کشتن موسی را دارند) گفت : اورا نکشید شاید برای ما مفید باشد « لا تقتلوه عسی ان ینفعنا ...» ( قصص/ 9 ). و در مجموع ، این سه زن زمینه حفظ ، رشد و تربیت موسی علیه السلام را فراهم کردند تا بساط سراسر ظلم و جنایت فرعون به دست موسی برچیده شد.

حضور زن دراجتماع

نکته که لازم به ذکر است اینکه وجوب حجاب ازسوی اسلام برای زنان ، به معنای مخالفت با حضور زنان دراجتماع و محروم ساختن آنها ازتعلیم و تعلم و فعالیت های اجتماعی نیست، بلکه به معنای تبیین چارچوب وقانون برای حضورزنان در عرصه های مختلف است ؛ وآن اینکه حضور زن دراجتماع بایستی مسئولانه و بارعایت حجاب وعفاف وبدون تبرج وخودنمایی باشد.

زیرا اسلام که دین اعتدال و میانه روی است ، درهر زمینه با افراط وتفریط مخالفت نموده و آن دو را گمراهی می داند و مسیر درست را اعتدال و میانه روی بیان می کند« الیمین و الشمال مضله و الطریق الوسطی هی الجاده » (الکافی (ط - الاسلامیه) ؛ ج8 ؛ ص68 ). در باره حضور زنان در اجتماع نیز حد وسط را انتخاب نموده است. وآن اینکه: نه از حبس و زندانی کردن زن درخانه به بهانه رعایت حجاب و پوشش ، طرفداری می کند ، و نه اجازه حضور بی قید و شرط دراجتماع و اختلاط با مردان را می دهد. پیام اسلام به زنان این است که با حفظ حجاب و عفاف و رعایت حریم محرم و نامحرم ، می توانید در اجتماع حضور فعال و نقش آفرین داشته باشید ، از حقوق مشروع خود دفاع کنید ، استعدادهای خدادادی خود را شکوفا سازید و... .

چگونه ممکن است اسلام با حضورمسئولانه زن درجامعه وکارهای اجتماعی مخالفت کند؟! درحالی که یکی از آموزه ها و دستورات اسلام این است که هیچ زن ومردی حق ندارد به اعضا و بدن یکدیگر نگاه یا لمس کند ، مگر از باب ضرورت. لازمه این دستور این است که زنان بایستی درعرصه های مختلف ازجمله تعلیم وتعلم و فراگیری تخصص ، بایستی به جای برسند که بتوانند پاسخ گوی نیازمندی های مختلف زنان جامعه باشند. مثلا درعرصه پزشکی بایستی زنان متخصصی باشند تا زنان دیگر مجبور نشوند که به پزشک مرد مراجعه کنند و عمل لمس و نگاه به نامحرم پیش بیاید ، یامثلا در عرصه آموزش بایستی معلمان وآموزگاران دختران وزنان ، زن باشند. و این مهم امکان پذیر نیست مگر با حضور زنان در مراکز علمی و تخصصی و مراکز فرهنگی جامعه و فراگیری دانش وتخصص.

بنابراین اسلام مخالف حضورمتعهدانه ومسئولانه زن دراجتماع نیست ، بلکه مخالف بی عفتی و بی بند و باری زن درجامعه وخود نمایی وجلوه گری اوست ؛ لذا اسلام از اصل حضور زن در جامعه و اجتماع، ممانعت نمی کند ، بلکه از حضورفساد انگیز و تحریک کننده او جلو گیری به عمل می آورد.

البته که اسلام اولویت را برای زنان در رسیدگی به امورخانواده و تربیت صحیح فرزند می داند ؛ زیرا با تربیت فرزندان شایسته، بااستعداد وخلاق ، به طور غیر مستقیم در رشد و بالندگی جامعه نیز، کمک می کنند.