تحلیل خط مشی افزایش بهره وری در دانشگاه شهید بهشتی

Publish Year: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 223

متن کامل این Paper منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل Paper (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

MODIRACONF07_003

تاریخ نمایه سازی: 10 اردیبهشت 1401

Abstract:

دولتها باید خط مشی هایی را انتخاب کنند که نسبت منافع اجتماعی آن برای جامعه، در مقایسه با هزینه های اجرای آن، به بالاترین حد برسد. هنگامی میتوان گفت یک خطمشی عقلایی است که میزان ارزش ها و مقادیری که به دست می آورد از آنچه که از دست میدهد بیشتر و نتایج حاصل از آن از سایر خط مشی های قابل انتخاب، مطلوبتر باشد . در برخورد عقلایی با خطمشی علاوه بر بررسی متغیرهای قابل اندازه گیری با واحد پولی، باید ارزشهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نیز در ارتباط با موضوع خطمشی مورد ملاحظه قرار گیرد. این مقاله به تحلیل خط مشی افزایش بهره وری در دانشگاه شهید بهشتی می پردازد. یکی از مشکلات در این دانشگاه بهره وری پایین کارکنان شرکتی و قراردادی است. شاخص های مورد بررسی در ارتباط با بهره وری دانشگاه را می توان به شاخص های آموزشی، پژوهشی، دانشجویی، فرهنگی، امکانات سخت افزاری و نرم افزاری و نیروی انسانی تقسیم نمود. در اینجا بهره وری پایین کارکنان شرکتی و قراردادی در دانشگاه شهید بهشتی به عنوان بخشی از نیروی انسانی این دانشگاه مدنظر است. برخی از گزارش ها به بخش منابع انسانی و نیز نتایج حاصل از ارزیابی عملکرد سازمانی، بیان کننده این است که کارکنان شرکتی و قراردادی دانشگاه در انجام امور از اثربخشی و کارایی برخوردار نیستند و در نتیجه عملکرد آنها از بهره وری برخوردار نیست. گزارش ها به مدیران ارشد اظهار می داردکه این افراد از مهارت کافی برای به کارگیری ابزار و قوانین مرتبط با شغل برخوردار نبوده اند یا از مراحل رشد شغلی خود رضایت بالایی نداشتند اما بررسی این تحقیق نشان میدهد که این افراد وضعیت حقوق و جبران خدمت و نیز شرایط خود در این دانشگاه را در مقایسه با همکاران دیگر عادلانه نمی دانند و دچار یک بی انگیزشی و عدم رضایت شده اند بدین صورت که اکثر آنها نه اقدامات صحیح را می توانند اتخاذ نمایند (اثربخشی ) و نه تصمیات را می توانند به صورت صحیح اجرا و عملیاتی نمایند (کارایی) که این خود موجب هدر رفت منابع سازمان می شود و در نتیجه کاهش اثربخشی کارکنان را موجب شده است. در این راستا با توجه به اینکه مشکل معطوف به کارکنان پیمانی و قرادادی است و سازمان ها نیز می توانند با افزایش حقوق و دستمزد و برآورده نمودن مطالبات آنها موجب بهبود شرایط اقتصادی گردند، سبک دستورگذاری را می توان از جنس الزام اقتصادی دانست. بنابراین پدیده متقابل اقتصاد-سیاست، روند غالب می باشد. سطح مورد نظر شامل کارکنان اداری، مدیران و معاونان بخش ها می باشد. که در واقع می توان سطح عملیاتی و میانی را برای آن درنظر گرفت. مدل مناسب برای دستور کار قرار دادن، مدل ابداع درونی است. در مجموع با توجه به ویژگی های دانشگاه شهید بهشتی و نیز توجه به مساله مورد نظر یعنی بهره وری پایین کارکنان شرکتی و قراردادی در دانشگاه شهید بهشتی، اینطور نتیجه گیری شد که دانشگاه شهید بهشتی برای سال آتی باید برنامه ای جامع و عملیاتی در ارتباط با همسان سازی حقوق و دستمزد کارکنان شرکتی و قراردادی خود به اجرا در آورد و نیز پس از تصویب قانون تبدیل وضعیت کارکنان توسط مجلس، اجرای آن را در اولویت قرار دهدد. این اتفاق می تواند از سویی موجب رضایت کارکنان قراردادی و افزایش بهره وری در کوتاه مدت برای آنها گردد و از سویی دیگر با طراحی نظام مناسب ارزیابی عملکرد، در بلندمدت به دلیل اینکه این افراد از وضعیت استخدامی خود اطمینان دارند، مانع کاهش راندمان و بهره وری آنها گردد.

Authors

رحمت اله قلی پور سوته

استاد گروه مدیریت دولتی، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، تهران، ایران.

زهره عرب

دانشجوی دکتری رشته مدیریت دولتی، دانشگاه تهران، پردیس کیش، ایران