نظریه ی هوش های چندگانه هوارد
گاردنر به دلیل اتخاذ نگاهی جامع نگر به توانمندی های ذهنی انسان و مردود شمردنرویکرد خطی، تک ساحتی و یک بعدی نسبت به هوش، ضمن گسترش دیدگاه برنامه ریزان درسی و کارورزان آموزشی نسبت بهراه های یادگیری دانش آموزان، در طراحی و اجرای برنامه های درسی نیز دلالت های کاربردی فرارانی دارد. وی اظهار داشت کههوش واحد وجود ندارد، بلکه یک رشته از هوش های مجزا و مستقل وجود دارد و انسان ها از تنوعی از هوش ها برخوردارند. اینهوش ها که عبارتند از: هوش زبانی (کلامی)، موسیقیی، منطقی- ریاضی، فضایی، بدنی- جنبشی (روانی- حرکتی)، درکدیگران (میان فردی)، درک خود (درون فردی)، طبیعت گرایانه. در لایه های مختلف مغز قرار دارند و در تعامل با یکدیگر یا بهطور مجزا عمل می نمایند و می توان این هوش ها را در فرد تقویت کرد یا نادیده گرفت و باعث تضغیف آن شد. لذا با آموزشمبتنی بر هوش چندگانه می توان به شناسایی لایه های پنهان و به کارگیری استعدادهای فراگیران در یادگیری دست زد و سبببروز خلاقیت در آن ها شد. حال این سؤال پیش می آید که چگونه می توان هوش های چندگانه را در کلاس درس به کار گرفت؟بنابراین هدف ما از انجام این مقاله آشنایی بیشتر معلمان با هوش های چندگانه
گاردنر و چگونگی کاربرد موثر آن در امر آموزشاست. نیوه ی نگارش این مقاله «تحلیلی-مروری» است و مطالب به کار برده شده در آن از منابع کتابخانه ای انتخاب شده است.