معماری سنتی ایران مثل هر سنت معماری اصیل دیگر ریشه در مبانی هستی – معرفت شناختی ای داردکه معمار ایرانی با آنها به ساحت معماری نزدیک شده و ازین طریق با مخاطبان خود وارد دیالوگ شده استتا مخاطبان او نیز بسته به اینکه با چه پیش فرض هایی به آثار او نگریسته باشند معانی متفاوتی را برای انهادرنظربگیرند. اما مهمتر از معانی متفاوتی که مخاطبان معماری سنتی ایران در تبیین و تفسیر آن ارایهمی دهند تلاش برای فهم این مطلب است که چرا
معماری ایران نتوانست در عصر حاضر، شکوه و عظمتی راکه قبلا داشت حفظ کند و اگر ما بخواهیم در بازار جهانی فرهنگ و هنر به مانند گذشته سهمی داشته باشیمچه کاری باید انجام دهیم. پروفسور نصر معتقداست که برای بازگرداندن شکوه و عظمت معماری سنتیایران، چاره ای غیر از بحضورآوردن دوباره ی آن سنتهای عفلانی – معنوی که قبلا در معمار ی سنتی ایرانحاضربوده اند و اکنون غایب گشته اند نیست . از نظر هوشنگ سیحون - و شاگردان او - نیز میراث هنر ومعماری ایران یکی از بزرگترین سرچشمه های معماری دنیا را شکل میدهد و ما متاسفانه این سرچشمهپرارزش را نادیده گرفته و با تمام قوا از دیگران تقلید کورکورانه میکنیم لذا قایل به بومی سازی معماری ازطریق بکارگیری فرم های ایرانی در
معماری معاصر می شود. اگرچه هم تبیین پروفسور نصر و هم هوشنگسیحون درست می نماید اما مسیله اینست که چگونه می توان با بکارگیری معانی و فرم های معماری سنتیایران در زمینه و زمانه معاصر به یک سنت معماری اصیل دست یافت