هفتکل ، دومین شهر نفت خیز خاورمیانه

1 اسفند 1402 - خواندن 9 دقیقه - 404 بازدید

در جنوب شرقی مسجد سلیمان «مهد صنعت نفت خاورمیانه» میدان نفتی دیگری وجود دارد به نام هفتکل که هرچند 20 سال پس از مسجد سلیمان کشف شد، اما در مدت کوتاهی به بزرگترین تولیدکننده در بین میادین نفتی ایران تبدیل شد و پس از مسجدسلیمان، دومین شهر نفت خیز ایران و خاورمیانه لقب گرفت. هفتکل و حومه آن البته پیش از پیدایش نفت نیز مورد توجه بود و یکی از جذاب ترین مناطق قشلاقی عشایر کوچ رو و قشقایی و بختیاری محسوب می شد. دشت های سرسبز این منطقه در فصل زمستان و بهار آکنده از گل های وحشی است.

رودزرد از کنار آن عبور می کند و زمین های اطراف آن هنوز نیز زیر کشف برنج می رود. آب رودخانه های فصلی آن در بیشتر فصل های سال چرخ آسیاب های آبی را به حرکت درمی آورد و آثار به جای مانده از سدهای سنگی با ملات های آهکی حکایت از دانش آبخیزداری از گذشته های دور در این منطقه دارد. هرچند این منطقه با کشف نفت شهرت یافت، اما قبل از آن نیز به عنوان منطقه قشلاقی مورد توجه بوده است. «کل» در گویش محلی به علامت و نشانه ای که با سنگ چین کردن مشخص می شود، اطلاق می شود. درباره هفتکل در جلسه سوم جغرافیای مفصل ایران آمده است: شرکت نفت انگلیس و ایران توجه خود را به معادن مسجد سلیمان محدود نساخت، بلکه به اکتشاف و کاوش در جزیره قشم، دهلران و چند نقطه دیگر از جمله هفتکل که 35 مایلی جنوب شرقی مسجد سلیمان واقع است، اقدام کرد و در سال 1928 میلادی به حوزه نفتی عظیمی دست یافت که دارای مخازن طبیعی قابل توجهی بود.

نکته جالب توجه در خصوص هفتکل اینکه از نظر مختصات فنی نیز سازند و مخزن نفتی هفتکل هم نام کوه سر به فلک کشیده ای به نام «آسماری» است که در مسیر مسجد سلیمان به هفتکل واقع است. سازند آسماری یکی از عظیم ترین قشرها یا کوهان های نفتی در ایران است و علت نامگذاری این سازند به آسماری، نوع سنگی است که برای نخستین بار در ایران در این کوه دیده شده است. پس از نصب تجهیزات صنعتی و عملیاتی هفتکل برای سال ها بزرگترین تولیدکننده نفت در ایران بود و از 25 حلقه چاه آن هر ساله میلیون ها تن نفت استخراج می شد.

از زمان کشف نفت در این میدان در سال 1307 (1928 میلادی) تا سال 1340 (1951 میلادی) بیش از 130 میلیون تن نفت از این منطقه استخراج شد. هفتکل از مهر ماه 1333 پس از استقرار کنسرسیوم، از نظر تولید پس از میدان جدید نفتی در آغاجاری و میدان کهنسال مسجد سلیمان در ردیف سوم قرار گرفت که این امر حاکی از کاهش فشار نفت ذخیره در این میدان بود. تولید این منطقه پس از کشف ذخایر نفتی و بهره برداری از ذخایر نفتی آغاجاری و گچساران تنزل پیدا کرد و در سال 1346 پس از میادین آغاجاری، گچساران، مارون، اهواز و کرنج در ردیف ششم تولید نفت قرارگرفت. به همان میزان که تولید نفت در هفتکل کاهش می یافت، شادابی و نشاط شهر نیز کمتر می شد. مهاجرت رونق یافت و هفتکل در مدت کوتاهی به شهری متروکه تبدیل شد! هرچند با برنامه ریزی عملیات تزریق گاز در میدان هفتکل از تیر ماه 1355 با تامین گاز مورد نیاز از کلاهک گازی میدان نفت سفید- میدانی همجوار با هفتکل- آغاز شد، تولید نفت از این میدان استقرار یافت، اما این مقدار تولید نتوانست در سال 1358 جایگاهی بهتر از ردیف بیستم را در بین 23 منطقه فعال نفتی ایران برای هفتکل به ارمغان بیاورد. هم اکنون نیز تولید نفت در میدان نفتی هفتکل که زیرمجموعه شرکت بهره برداری نفت و گاز مسجد سلیمان است با استفاده از روش تزریق گاز ادامه دارد و نام آن همچنان در صنعت نفت ایران زنده است. امروز هفتکل با ساکنان مهربان و خونگرم، منطقه ای است که با دیدن آن می توان سیر تاریخ صنعت نفت را از آغاز تاکنون مشاهده کرد و حتی اگر روزی ذخیره نفتی نداشته باشد، می تواند به عنوان موزه ای از تجهیزات و تاریخ صنعت نفت- که شاید درآمدزایی آن کمتر از نفت نباشد- همچنان مطرح باقی بماند.

آبادان، جزیره نفت

آبادان شرکت شهری است که در شبه جزیره ای شوره زار و باتلاقی به دنیا آمد و اولین پالایشگاه نفتی خاورمیانه را در خود جای داد. این شهر از جمله مهم ترین شهرهای استان خوزستان است که از شمال به خرمشهر و رود کارون، از شرق به رودخانه بهمن شیر و اراضی باتلاقی آن و از جنوب و غرب به اروندرود محدود است. ارتفاع آبادان از سطح دریا تنها 5 متر و آب و هوای آن گرم و مرطوب است. آبادان از جمله شهرهای مرزی ایران محسوب می شود و فاصله زمینی آن تا پایتخت و به وسیله خط آهن حدود یکهزار و شصت و شش کیلومتر است. نام سابق منطقه «عبادان» بوده است.

دکتر محمد معین، صاحب فرهنگ معتبر پارسی این واژه را مرکب از دو بخش «عباد» (احتمالا نام شخص) به اضافه «ان» (پسوند مکان) می داند. ایرج افشار نیز ضمن تایید این توضیح «عباد» را ماخوذ از نام «عباد بن حصین حطی» می داند که در زمان حکومت حجاج بن یوسف ثقفی و خلافت عبدالملک بن مردان اموی در این محل صاحب اختیار بوده است، اما قدمت آبادان بسیار پیش تر از این به نظر می رسد. این منطقه را بطلمیوس «آرپفانا» و «آپفادانا» می نامد که به معنای محلی برای نگاهبانی از آب بوده است و نشان از قدمت این منطقه در روزگاران دارد.

شواهد تاریخی حاکی از مسکونی بودن این مکان در دوران نخستین اسلامی است. آورده اند که این محل آخرین آبادی در کنار اروند قبل ریختن این رودخانه به خلیج فارس بوده و همان است که منوچهری شاعر معروف در قصیده ای آورده است:

از فراز همت او نیست جای / نیست زان سوتر ز عبادان دهی

نام عبادان در سفرنامه های متعددی آمده است. «یاقوت حموی» در معجم البلدان از قول «بطلمیوس» نوشته است: در عبادان قومی برای عبادت و انقطاع مقیم بوده اند و در قدیم مکان جلوگیری از دزدان دریایی بوده است. علاوه بر وی افرادی همچون استخری، مقدسی، ابن حوقل و ابن بطوطه نیز در سفرنامه های خود از عبادان نام برده اند.

ناصرخسرو نیز که در سال 438 هجری قمری از آنجا عبور کرده، نوشته است: ... به عبادان رسیدیم و مردم از کشتی بیرون شدند. عبادان برکنار دریا نهاده است. چون جزیره ای که شط آنجا دوشاخه است. چنانچه از هیچ جانب به آنجا نتوان شد، الا به آب گذر کنند و جانب جنوبی عبادان در دریا محیط است.

با تمام این اوصاف تا سال های 10-1909 میلادی (90-1289 خورشیدی) که تاسیسات نفتی در این منطقه به وجود آمد جز معدودی کپر (خانه های حصیری اعراب بادیه نشین) و چند نخلستان در این جزیره نشانه ای ازحیات وجود نداشت.

«عبادان» در سال 1314 به پیشنهاد فرهنگستان ادب و تصویب هیئت وزیران به «آبادان» تغییر نام یافت و در تقسیم کشوری و اسناد ملی به این نام مشهور شد.

در بدو ورود صنعت نفت به آبادان تحت سیطره شیخ محمره (خرمشهر) شیخ خزعل بن جابر بود. شیخ هوای خودمختاری در سر داشت و در منطقه خود از اواخردوران سلطنت ناصرالین شاه علم استقلال برداشت. ارتباط قبلی انگلیسی ها با خزعل از طریق «لومیر» کنسول انگلیسی در بوشهر و سرپرستی کاکس، نماینده سیاسی انگلیس در خلیجفارس و حتی قبل از «آرتورهاردینگ» وزیرمختار انگلیس در ایران در سال های 1903-1909 میلادی این زمینه را به وجود آورد که معامله او در سال 1909 آسان تر باشد. مذاکرات با شیخ خزعل از 23 آوریل 1909 با گفت وگوی دوستانه ای با حاج رئیس، مشور ارشد خزعل به وسیله رینولدز، نماینده تام الاختیار دارسی و شرکت نفت انگلیس در ایران آغاز شد و بالاخره در ژوئیه همان سال با دخالت مجدد سرگرد کاکس موافقتنامه ای برای احداث پالایشگاه بین شرکت و شیخ منعقد شد.

اولین کسی که مسئولیت اداره شرکت را در آبادان به عهده گرفت، مهندسی به نام داویدسون بود. او وقتی وارد آبادان شد، حتی یک قطعه سنگ به اندازه مشت دست انسان در آن منطقه وجود نداشت. او در اولین نامه برای خانواده اش، آبادان را سرزمین آفتاب و گل نامید. تنها کارگران فنی ایران در آن زمان عبارت بودند از: یک عده بنا، نجار و عده معدودی که زیر دست هندی ها کار می کردند. از نظر امکانات رفاهی نیز ایرانیان در مضیقه کامل بودند. به مرور اما، آبادان به مهم ترین شهرصنعتی ایران با عظیم ترین پالایشگاه نفت خاورمیانه تبدیل و نامش در تاریخ ایران ثبت شد.

نفت مسجدسلیمانآبادانهفتکلرینولدز