مفهوم شخصیت در روانشناسی و آموزه های قرآنی

11 اسفند 1401 - خواندن 6 دقیقه - 1052 بازدید


شخصیت معادل کلمه personality در زبان انگلیسی و personnalitè در فرانسه است که هردو اقتباس از کلمه persona به معنی نقاب یا ماسکی است که در یونان قدیم در میهمانی ها بر چهره می گذاشتند.


در روانشناسی، شخصیت به مجموعه ویژگی های جسمی، روانی، و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز می کند اطلاق می شود. مطالعه و شناخت شخصیت هم از جنبه ارضای حس کنجکاوی و هم از نظر روابط متقابل اجتماعی دارای اهمیت است، آگاهی از ویژگی های شخصیتی کودکان برای والدین اهمیت پیدا می کند، زیرا نحوه رفتار و برخورد با آن ها را در دوره های مختلف رشد تعیین می کند.


مفهوم شخصیت در مکاتب روانشناسی

در میان مکاتب روان شناسی تعاریف متعددی از مفهوم شخصیت مطرح شده است، از جمله:

«شخصیت مجموعه تفکیک ناپذیر آن خصایص بدنی و نفسانی است که شناخته دوستان نزدیک شخص یا به عبارت دیگر، آن نقاب یا ماسکی است که فرد برای سازش با محیط، که در حقیقت نوعی بازیگری در صحنه زندگی است، به چهره خود نهاده است». (شخصیت از دیدگاه مکاتب، ایزدی، 1351).

«شخصیت سازمان پویای جنبه های ادراکی و انفعالی و ارادی و بدنی (شکل بدن و اعمال حیاتی بدن) فرد آدمی است». (شلدون، به نقل از نظریه های شخصیت، سیاسی، 1367).

«شخصیت مجموعه ای پایدار از ویژگی ها و گرایش هاست که مشابهت و تفاوت های رفتار روان شناختی افراد را که دارای تداوم زمانی بوده و ممکن است به واسطه فشارهای اجتماعی و زیست شناختی موقعیت های بلا واسطه شناخته شوند یا به آسانی درک نشوند مشخص می کند». (نظریه های شخصیت، مدی، 1972).

«شخصیت الگویی از رفتار اجتماعی و روابط اجتماعی متقابل است. بنابراین شخصیت یک فرد مجموعه راه هایی است که او نوعا نسبت به دیگران واکنش یا با آن ها تعامل می کند». (رشد شخصیت، فرگوسن، 1970).

«شخصیت عبارت است از الگوهای رفتار و شیوه های تفکر که سازگاری فرد با محیط را تعیین می کند». (آتکینسون و هیلگارد، مقدمه بر روان شناسی، 1983).


اگر وجوه مشترک تعریف های فوق را مورد نظر قرار دهیم می بینیم که اولا همه آن ها به یک رشته از ویژگی ها و خصوصیات جسمی و روانی اشاره دارند، ثانیا در همه تعریف ها به مسئله تمایز، افتراق، و مشخص کردن فرد از افراد دیگر به طور صریح یا به طور تلویحی اشاره شده است، بنابراین می توانیم به تعریفی قابل قبول برسیم که به طور نسبی حاوی ویژگی های مشترک تعریف های ذکر شده باشد؛ «شخصیت عبارت است از مجموعه ویژگی های جسمی، روانی، و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز می کند.»


مفهوم شخصیت در آموزه های قرآنی

یکی از مهم ترین عناصر شخصیت که در قرآن وجود دارد مفهوم شاکله است. در سوره اسراء آیه 84 آمده است :

«قل کل یعمل علی شاکلته فربکم اعلم بمن هو اهدی سبیلا»

استنباطی که از این آیه می شود این است که منشا اعمال آدمی شاکله اوست که معادل شخصیت در روان شناسی است. حال اگر بخواهیم تعریف دقیق و تا حدودی خالی از اشکال از شاکله یا همان شخصیت ارائه دهیم می توانیم به این تعریف بسنده کنیم: 


«شاکله عبارت است از ساخت و هیئت واحد روانی انسان که در اثر تعامل وراثت، محیط و اختیار شکل گرفته است به گونه ای که محرک ها محیطی را منطبق با خود تفسیر کرده و در مقابل آن ها به شیوه ای خاص پاسخ می دهد». شاکله دارای معانی: .نیت، خلق و خوی، حاجت و نیاز، مذهب و طریق و هیئت و ساخت می باشد؛ این موارد مبنای رفتار انسان قرار می گیرند.


مراحل شکل گیری شاکله

«ولقد خلقنا الانسان من سلاله من طین، ثم جعلناه نطفه فی قرار مکین، ثم خلقنا النطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه فخلقنا المضغه عظاما فکسونا العظام لحما ثم انشاناه خلقا آخر فتبارک الله احسن الخالقین»

آیات ذکر شده، آیات 12-14 سوره مومنون هستند که مراحل شکل گیری انسان را از نطفه شرح می دهد و پس از طی مراحلی روح الهی در او دمیده می شود. نکته قابل تامل و در عین حال قابل بحث در باب آفرینش انسان چگونگی دمیدن روح بر جسم انسان است، در واقع می توان سوال را چنین مطرح کرد که چگونه امری مجرد به امری مادی تعلق می گیرد.


در بینش اسلامی آدمی از همان بدو تولد دارای ساخت روانی اولیه ای است که بدان فطرت گفته می شود، واژه فطرت در واقع اشاره به مجموعه ای از دانش ها و آگاهی هایی دارد که در طول حیات انسان به تدریج آشکار و نقش خود را در رفتار انسان نمایان می سازند. ویژگی اصلی این دانش ها غیر اکتسابی بودن آن هاست، نوع مشابه این دانش ها در حیوانات نیز دیده می شود که به غریزه مشهور است، به عنوان مثال لانه سازی پرندگان امری طبیعی و غیر اکتسابی و در نتیجه غریزی است.


در این رویکرد انسان به عنوان موجودی واحد در نظر گرفته می شود که دارای دو بعد جسمانی و روحانی است، برای فهم این مسئله برخی مثال سکه را مطرح کرده اند، هر چند سکه امری واحد است، ولی دو روی دارد که هر یک از طرفین سکه نمایانگر امری است. با ترسیم فهم حرکت جوهری پیوند میان طبیعت با ماوراء طبیعت، ماده با ماوراء ماده و خاک با خدا تبیین می شود، در اینجا ذکر این نکته بجاست که در برخی متون فلسفه اسلامی از اصطلاح انشاء برای تبیین حرکت جوهری استفاده شده است که ناظر به این مطلب است که روح از بطن جسم نشات می گیرد.

روانشناسیقرآن رشدشخصیت