رویکرد سیستم های انتقادی (CSH)

13 تیر 1402 - خواندن 5 دقیقه - 424 بازدید

رویکرد سیستم های انتقادی(CSH)

نوعی ساختار تفکر سیستمی است که امکان یکپارچه سازی تنوع رویکردهای سیستمی گوناگون را فراهم می آورد و مدیران را راهنمایی می کند که چگونه به بهترین وجه به عارضه یابی سیستمی در سازمان خود بپردازند. بر اساس نظرات بامر (۲۰۰۳)، هدف آن، ترکیب تفکر سیستمی و روش های مشارکتی برای عارضه یابی سیستمی چالش های موجود است که با ویژگی های فراگیری، پیچیدگی، تردید، ناپایداری و نقص مشخص می شوند. این امکان را فراهم می آورد تا روابط غیرخطی، حلقه های بازخورد، سلسله مراتب ها، ویژگی های نوظهور و غیره در نظرگرفته شوند. بر پنج «تعهد» استوار است: آگاهی انتقادی، آگاهی اجتماعی، مکمل بودن در سطح روش شناختی، مکمل بودن در سطح نظری و تعهد به آزادی انسان. یک شکل مهم از آگاهی انتقادی به درک قوت ها و ضعف ها و بنیان های نظری روش های سیستمی موجود، تکنیک ها و روش شناسی ها می پردازد. شکل دیگر، از بررسی دقیق فرض ها و ارزش هایی ناشی می شود که به طرح سیستم های موجود یا هرگونه پیشنهادی برای طراحی سیستم ها می پردازد. سرانجام، تفکر سیستمی انتقادی، وقف آزادی انسان می شود و به همه افراد کمک می کند تا توانایی های بالقوه خود را در حد اعلا پرورش دهند که با چهار اصل و هفت مفهوم مرکزی به دست می آید. اصول به شرح زیر هستند:

· رویکرد سیستمی هنگامی آغاز می شود که برای اولین بار جهان را از چشم فرد دیگری می بینیم.

· رویکرد سیستمی آشکار می کند که هر جهان بینی به شدت محدود است.

· هیچ گونه تخصصی در رویکردهای سیستمی وجود ندارد.

· رویکرد سیستمی ایده بدی نیست.

این چهار اصل در هفت مفهوم مرکزی زیر شکل یافته است:

۱. هدف: تفکر سیستمی انتقادی با نه شرط آغاز می شود که باید برای سیستم محقق شوند تا هدفمندی آن را نشان دهند. این شرایط عبارت اند از:

· سیستم دارای هدفی تعریف شده است.

· سیستم برای ارزیابی عملکرد مرتبط با آن هدف ابزارهایی در اختیار دارد.

· مراجع تعریف شده ای وجود دارد که سیستم منافع او را برآورده می کند.

· بخش های سیستم اهداف تعریف شده ای دارند.

· سیستم دارای محیط است.

· تصمیم گیرنده ای وجود دارد که می تواند در ارزیابی عملکرد سیستم تغییراتی ایجاد کند.

· طراحی وجود دارد که طراحی سیستم او بر تصمیم گیرنده اثر می گذارد و منجر به تغییرات در ارزیابی عملکرد سیستم می شود.

· هدف طراح به حداکثر رساندن ارزش سیستم برای مراجع است.

· تضمینی درون ساخته وجود دارد که هدف سیستم تعریف شده به وسیله ارزیابی عملکرد سیستم دست یافتنی است.

۲. فرآیند تفکر انتقادی به افراد کمک کند تا بیاندیشند و مباحثه کنند: تفکر سیستمی انتقادی، شکل زمینه مشکل را بیشتر و بیشتر آشکار می سازد. این موضوع به کاربران این نوع تفکر کمک می کند تا آگاه تر شوند و بیش از پیش قادر به درک سیستم های متضاد معنا و مفهوم شوند.

۳. پیشرفت از شکل ساده به شکل پیچیده تر: این شرط از نه شرط هدفمندی سیستم کمک می گیرد و این امکان را برای افراد فراهم می آورد تا به تجربه های خود ساختار و معنا بیفزایند. افراد ممکن است این نه شرط را به کار ببرند تا تفسیرهای معقول از رویدادها را به سطح بیاورند.

۴. تنظیم مرز: تنظیم مرز موضوعی بسیار مهم در تفکر سیستمی انتقادی است. به بیان موجز، پرسش ها عبارت اند از «چه کسی در حوزه عمل قرار دارد و در نتیجه نفع می برد؟»، «چه کسی خارج از این حوزه است و نفعی نمی برد؟»، «پیامدهای احتمالی آن چیست؟»، «درباره آن پیامدها چه احساسی خواهیم داشت؟» بنابراین، تنظیم مرز پرسش هایی در زمینه اصول اخلاقی، کارایی، اثربخشی و روشی که در آن این موضوعات به طور جدایی ناپذیری به یکدیگر مرتبط اند، مطرح می کند. این مرزها همیشه برای مباحثه بیشتر باز هستند.

۵. تضمین کننده و ایمن سازی: در زبان امروز، تضمین کننده را بیشتر با عنوان تداوم پذیری درک می کنند. چرچمن استدلال می کند که تعهدی اخلاقی وجدانی برای بررسی سیستم ها و «راه حل های» احتمالی با در نظرداشتن ویژگی تداوم پذیری در ذهن وجود خواهد داشت.

۶. خردمندی: خردمندی را توام با علاقه مندی و توجه به اصول اخلاقی در نظر گرفته اند.

۷. امیدواری: امیدواری، اعتقاد معنوی به چشم اندازی اخلاقی است.

تفکر سیستمیرویکرد سیستمیمباحثهتنظیم مرزراه حل