در مورد ارتباط بین صنعت و دانشگاه اغلب صحبت هست ولی کمتر به نتیجه می رسد.در دانشگاههای ما دروس اساسی معمولا با کیفیت خوب ارائه می شوند. ولی نتیجه ای که باید، از تحصیلات دانشگاهی گرفته نمی شود. صنعت ما چشم به خارج دارد تا نیازهای خود را از آنجا تهیه نماید و دانشگاههای ما نیز چشم به خارج دارند و خود را با دانشگاههای خارج مقایسه می نمایند و از آنها تقلید می کنند. بسته به سابقه ی تحصیلی، هر استاد روش یک کشور را می پسندد و روش کشور دیگر را تخطئه می کند. در حالی که همه ی آن روشها در کشور اصلی موفقند. ما باید روشی مستقل برتی کشور خود بیابیم و البته از تجربه های دیگران بیاموزیم. صنعت و دانشگاه هر یک مشکلات خاص خود را دارند و همه یمشکلات را باید با هم دید. این مشکلات را باید خصوصا در جو شدید مدرک گرایی، عدم توجه به کارائی، مسائل مربوط به کنکور و اهمیت ندادن به آموزشهای حرفه ای و تربیت تکنیسین دید. امروزه در جامعه ما در بسیاری از شهرهای کوچک می توان تحصیلات مهندسی نمود. آیا در شهرهای بزرگ ما می توان یک آموزش حرفه ای خوب دید؟ در این رابطه حرکتهایی شروع شده است. ولی اگر به تجربه های گذشته دقت نشود، این حرکتها به بیراهه می روند.