دوران پس از جنگ سرد محیط مساعدی برای نقشآفرینی بیشتر
اتحادیه اروپا در صحنه بینالمللی فراهم آورده است. این اتحادیه که برخی از کشورهای صاحب نفوذ و قدرت را در خود جای داده است، یکی از بلوکهای قدرتمند اقتصادی در نظام بینالمللیمحسوب میشود. در دوره پهلوی روابط سیاسی اقتصادی
ایران با
اتحادیه اروپا در سطح بالای قرار داشته است اما بعد از وقوع انقلاب در
ایران این روابط به بهانه های گوناگونی چون دمکراسی، حقوق بشر، حمایت از گروه های تروریستی و مهمتر از همه مسایل مربوط به انرژی هستهای این روابط به سردی گراید. ارزیابی مواضع اتحادیه اروپایی در موضوع پرونده فعالیتهای هستهای ج.ا.ایران نشان میدهد که موضع اتحادیه ازنیمه سال 3002 بتدریج سخت تر شد و اتحادیه سیاست همسویی با مواضع آژانس بین المللی انرژی اتمیو امریکا را در پیش گرفت و با چرخشبسمت آژانس و امریکا، به یکی از عوامل موثر در شکل گیری اجماع بین المللی بر ضد
ایران تبدیل شد. برنامه هستهای
ایران با ادعاهای گروههای معاند و همچنین تبلیغات گسترده امریکا و لابیهای صهیونیستی وارد مرحلهی جدیدی شد و پرونده هستهای
ایران پساز تحولات زیاد به شورای امنیت کشیده شد. امنیتی کردن پرونده هستهای و همسو شدن
اتحادیه اروپا با امریکا باعث شد تا
ایران مذاکرات خود را با گروه 1+ 5 شروع کند و ابهامات مطرح شده را برطرف کند. پس از مذاکرات طولانی
ایران و 5+1به توافق جامع)برجام( در تیر 1394 رسیدند و امید می رود که پس از توافق انجام شده روابط بین
ایران و
اتحادیه اروپا از حالت امنیتی خارجشده و این اتحادیه با توجه به ظرفیت های خود به شریک اول اقتصادی
ایران تبدیل شود. توافق هستهای و اجراییشدن برجام، نشانهمشخصی از سازگاری
ایران با نظام بینالملل است که در توسعه روابط کشورمان با دنیا، بهویژه اروپاییها، نقش مهمیخواهد داشت. حال پس از امضاء وآغاز پروسه اجرای
برجام یا برنامه اقدام مشترک این نوشتار در چاربوب نظری مکتب کپنهاگ به دنبال پاسخ بهاین سوال خواهد بود که:
برجام چه تاثیری بر مناسبات اقتصادی
ایران و
اتحادیه اروپا و همچنین رفع تحریمها خواهد داشت و در پاسخ به این سوال فرضیهی این نوشتار نیز اینگونه بیان میشود که:
برجام زمینه های رفع
تحریم از سوی
اتحادیه اروپا را فراهم ساخته و سطح روابط اقتصادی سیاسی میان
ایران و
اتحادیه اروپا را ارتقاء داده است.