بررسی معنای عبارت حکمت هنر اسلامی و ارتباط این عبارت با ضرورت هنر اسلامی

در مورد کلمه حکمت و هنر هر کدام به صورت جداگانه می توان تعاریف متفاوتی داشته باشیم اما هنگامی که این دو کلمه در کنار هم قرار می گیرند و با اضافه شدن کلمه اسلامی معانی خروجی آن می تواند متفاوت باشد. تا جایی که بتوان از آن دو یا چند برداشت متفاوت داشت. انچه مشخص است معنی لغت نامه ای کلمه حکمت است که به معنی دانایی و در اصطلاح استواری و رخنه ناپذیری می باشد. در این مقاله سعی شده که معنی خروجی که از جمله حکمت هنر اسلامی در ذهن انسان نقش می-بندد را با معنی واقعی آن مقایسه شود و برای این کار از تحقیقات میدانی و سوال از دانشجویان و اساتید رشته ادبیات انجام شده تا به این نتیجه برسم که آیا آنچه که از معنی جمله حکمت هنر اسلامی در ذهن نقش می بندد و معنای واقعی آن است با معنی مهاوره ای آن متفاوت است یا اینکه نه این دو معنی کاملا با هم برابرند یا لااقل نزدیک به هم می باشند .و بعد با تحقیقات از روی مقاله ها وکتاب های مختلف شباهت و یا تفاوت معنی بین دو جمله حکمت هنر اسلامی و ضرورت هنر اسلامی را پیگیری شده تا به این نتیجه برسم که آیا این دو جمله می تواند یک معنی واحد داشته باشد یا اینکه نه معنی این دو جمله کاملا باهم متفاوت است و برای رسیدن به این موضوع سیرتحول بناهای مختلف در قبل و بعد از اسلام مورد بررسی قرار گرفته و دلیل این تغییرات را در معماری بیان شده که در این بین نه به تفاوت و تضاد در معنای خروجی این دو جمله بلکه به رابطه این دوجمله پی می بریم که امیدوارم در ادامه بحث، این رابطه را به درستی توضیح دهم و بتوانم ضرورت هنراسلامی راتوضیح دهم و بعد از آن به این نتیجه برسم دلایلی که این ضرورت به حکمت تبدیل شده منطبق بودن این ضرورت ها با فطرت انسانی می باشد.

Keywords:

حکمت , هنر , ضرورت , تحول