مسئولیت بین المللی در حمایت از حقوق بشر.

12 دی 1402 - خواندن 24 دقیقه - 591 بازدید

 بسمه تعالی

مسئولیت بین المللی در حمایت از حقوق بشر.

ابوطالب مرادی میرشکاری.**

abootalebmoradi1244@gmail.com

پژوهشگر و دانشجوی کارشناسی حقوق از دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس.

مسئولیت بین المللی اشکال گوناگونی دارد. 

که در اساس میتوان آن را به دو صورت مطرح نمود: در این مقاله ضمن تبیین مختصر حقوق بشر و حقوق بشردوستانه و مناسبات متقابل آنها سعی گردیده جلوه خاص تحقق مسئولیت بین المللی ناشی از نقض حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه به بهترین ؛ آنجا که مسئولیت بین المللی در کل ناشی از نقض قاعده حقوق بین الملل جهت مناسب آن دیده شد که در چارچوب مناسبات متقابل حقوق بشر و حقوق مساله «نقض» که محور اساسی برای ایجاد مسئولیت بین المللی ،است، پرداخته شود. در این راستا راهکار چنین دیده شد که موارد ذیل مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند ماهیت حقوق نقض شده، نقض حقوق با ماهیت توامان کیفری و غیرکیفری موارد نقض مسئول نقض قربانی نقض الاخره مدعی نقض اما پس از د نقض و تحقق نکته دیگری نیز پرداخته شده است و آن پیامدهای مسوولیت بین المللی نقض حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه است. بالاخره در پایان نیز معاذیر یا موجبات رافع مسئولیت بین المللی برشمرده شده است.

مفهوم حقوق بشر : 

حقوق بشر حقی است که با تولد انسان محقق می شود ومستقل از حکومت ها و قدرت هاست.  از طرفی به این علت که  همه انسان ها اعضای جامعه بین المللی هستند و  در انسان بودن تفاوتی با یکدیگر ندارند، حقوق انها باید در همه جا یکسان اجرا شود و بین افراد در برخورداری از آن تفاوتی نباشد.با مطالعه دقیق تر بر حقوق بشر میتوان نتیجه گرفت که حقوق بشر مفاهیمی بنیادین را در برمیگیرد از جمله:

۱-کرامت

۲-برابری میان انسان ها

۳-حق و آزادی

حقوق بشر همچون سایر حقوق نیازمند پاسداری و رشد و تطابق با جهان امروزی است،شایسته به ذکر است که سازمان ملل متحد نقش مهمی در پاسداری و نظارت بر حقوق بشرایفا میکند.اعضای جامعه بین المللی و صاحب نظران همواره به دنبال راهکاری بودند تا ارزش های مشترک افراد و جوامع حفظ شود تا از این طریق حقوق طبیعی انها تحت نظارت و پاسداری قرار بگیرد 

شالوده ی این تلاش ها دستیابی به صلح بین المللی پایدار از طریق تاسیس سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۵ بود از جمله افعال موثر این سازمان در شکوفایی حقوق بشر،ارائه اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال۱۹۴۸ بود.

مسئولیت بین المللی:

یک دولت ممکن است در اثر نقض یک تعهد مسئول شناخته شود و واضح است که تعهدات دولت ها به موجب حقوق بین الملل بشر تنها به سرزمین محدود نیستند و فرا سرزمینی اند.

مسئولیت بین المللی اعم از کیفری یا غیرکیفری ، فردی یا دولتی بر اثر نقض قوانین حقوق بشری شکل مختص به خود را دارد.

مقصود از حقوق بشر مجموعه ای از ارزش ها ، مفاهیم ، اسناد و سازوکارهایی می باشد که برای حمایت از مقام و کرامت انسانی تبیین شده حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه جداگانه توسعه و رشد پیدا کرده اند اما تا حدودی شبیه هستند

حقوق بشر حقوقی است که در همه زمان ها مردم از آن برخوردارند اما حقوق بشر دوستانه حقوقی است که انسان ها در زمان جنگ و درگیری های مسلحانه می توانند از آن بهره مند شوند.موضوع حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه در اسناد زیادی مورد توجه قرار گرفته از جمله: عهدنامه منع شکنجه ۱۹۸۴ ، تحریم سلاح های هسته ای ۱۹۹۶ ، عهدنامه حقوق کودک ۱۹۸۹ و… 

از طرفی نیز تفاوت هایی دارند و آن اینکه معاهدات حقوق بشری هم جهانی اند و هم منطقه ای لیکن معاهدات بشر دوستانه فقط جهانی اند. حال آنکه هر حق بشری یک الزام و تکلیف حقوقی را نیز در پی دارد و بدین جهت از حیث حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه بودن تفاوتی میان آنها نیست. سرپیچی و عمل نکردن از این تکلیف نیز حقوق بشر را در خطر نابودی قرار خواهد داد.

 مسئولیت بین المللی دو جنبه دارد: 

“ مسئولیت کیفری “ و دیگری “مسئولیت غیرکیفری”

مسئولیت بین المللی غیرکیفری یکی از سازوکارهای اساسی و مهم در روابط بین المللی شناخته شده است و در واقع اصل بر آن است ؛ یعنی هر زمان سخن از مسئولیت بین المللی شد اصل بر مسئولیت بین المللی غیرکیفری است مگر اینکه مسئولیت کیفری به طور صریح بیان شده باشد.

قابل ذکر است که منطق این مسئولیت بر این باور است که قدرت بدون مسئولیت وجود ندارد.

تابعان فعال حقوق بین الملل “دولت ها و مقامات” آنها هستند که مسئولیت غیرکیفری متوجه آنان است به طور کلی مسئولیت کیفری ، نظامی کهن و قدیمی است که در گذر زمان دستخوش تغییر و تحول شده و امروزه به صورت حقوق بین الملل در آمده اما مسئولیت کیفری نظامی جدیدتر است و برخلاف نظام غیر کیفری ، مسئولیت را به اشخاص حقیقی یعنی “ فرد ” نسبت میدهد بدین شکل که هر عمل متخلفانه و خلاف قانون که یک کشور انجام دهد موجب مسئولیت بین المللی آن می شود ( طبق مواد ۱ و ۲ طرح مسئولیت بین المللی کشورها ۲۰۰۱ ) در مقابل ، نظام کیفری اینگونه نیست و عملی موجب مسئولیت است که متضمن فعل محرمانه در اشخاص انسانی باشد.این دو سیستم علاوه بر تفاوت ، تشابهاتی نیز دارند که می توان به متخلفانه بودن عمل از نظر حقوق بین الملل و دوم قابل انتساب بودن رفتار به عامل اشاره کرد.لازم به ذکر است که در ماده ۲۵ اساسنامه دیوان کیفری بین المللی بند ۴ آمده است:  

هیچ کدام از مقررات مربوط به مسئولیت کیفری افراد که در این اساسنامه آمده تاثیری بر مسئولیت کشورها مطابق حقوق بین الملل نخواهد داشت. مسئولیت کیفری افراد به طور مستقیم جنبه غیرکیفری (مدنی) ندارد ؛ چنانچه ممکن است جنایات جنگی را فرماندهان نظامی مرتکب شده باشند اما جبران ضرر به عهده کشور متبوع آنهاست.

مواردی از نقض حقوق بشر که منجبر به مسئولیت بین المللی می شود:

نقض هر مورد حقوق بشری که جرم بین المللی شناخته شود

تجاوز به کرامت اشخاص ، رفتار تحقیرآمیز

نقض قواعد آمره بین المللی مثل حق زندگی ، دادرسی عادلانه

مسئولیت حمایت سه مرحله زمانی دارد: 

۱ ) پیشگیری: به بحران هایی که ساخته دست بشر اند و انسان هارا در خطر قرار می دهند می پردازد. در این مرحله دستیابی به سه شرط می تواند تا حدود زیادی اوضاع را کنترل کند ؛ اول آگاهی از خطرات و اوضاع موجود ، دوم بایستی درک صحیحی از اقداماتی که به آنها “ ابزار پیشگیرانه “ گفته می شود ؛ وجود داشته باشد و سوم باید اراده اینجام این اقدامات که از آن به عنوان اراده سیاسی یاد می شود ، باشد

فصل ششم منشور ملل متحد زیربنای اصل مسئولیت پیشگیری است که در آن به ساز و کارهایی برای جلوگیری از درگیری ها و حل موضوعات اندیشیده شده است

۲ ) مسئولیت واکنشی: هنگامی که اقدامات پیشگیرانه جوابگو نباشد ، این مسئولیت نمو پیدا میکند. اقدامات پیشنهادی در هر حوزه متفاوت است به عنوان مثال در “حوزه نظامی” از تحریم و پایان همکاری را می توان نام برد / در “حوزه اقتصادی” ایجاد محدودیت در فروش نفت و دارو ، ممنوعیت پروازها ، تحریم اموال خارجی / در “ زمینه سیاسی” محدودیت نمایندگی ها ، تعلیق عضویت در سازمانها یا رد درخواست آنها / در “زمینه حقوقی” تعقیب افراد و…

آخرین راه ، اقدام نظامی است ؛ البته به گونه ای که چشم انداز و دلایل معقول داشته باشد

۳ ) مسئولیت بازسازی : تلاش برای بازسازی و برگرداندن شرایط به حالت است 

بازسازی یک جامعه بایستی در ۴ بعد انجام گیرد: دستیابی به امنیت ، حاکمیت ، عدالت و سازش و بعد آخر توسعه اقتصادی و اجتماعی .

مسئولیت حمایت مفهومی فراتر از مداخله نظامی است به همین دلیل هم شامل مجموعه ای از تعهدات میباشد.


تعهدات اجرایی:

مبحث تعهدات یکی از موضوعات مهم در حوزه حقوق بشر و بین الملل می باشد.با اینکه حقوق بشر وظیفه ای است که بر دوش همگان قرار دارد اما نظام بین الملل آن را عمدتا متوجه دولت ها دانسته.

تعهد یا وظیفه ، الزامی است که هیچ شخص یا نهادی نمی تواند از انجام یا خودداری از آن ممانعت ورزد ؛ چنانچه این اتفاق افتد مسئول شناخته خواهد شد

دو مدل تعهد وجود دارد (negative) تعهد منفی و (positive) تعهد مثبت 

حال دولت ها در رابطه با وظایف حقوق بشری ۳ وظیفه اصلی را دنبال می کنند: احترام ، حمایت و اقدام.

تعهد هایی که دولت ها و سازمان ها در جامعه بین المللی بر عهده دارند از یک نوع نیستند و سنخیت متفاوت دارند از این رو حیث مطلق بودن به دو دسته تقسیم می شوند: تعهد های “ عام “ که به دولت ها مربوط میشود و از اهمیت بیشتری نیز برخوردار هستند و دوم تعهد های “خاص ” که پایبندی به آن ، به پایبند بودن طرف مقابل بستگی دارد

در ادامه به توضیح هر مورد خواهیم پرداخت.

ارگاامنس نوعی کلمه لاتینی است و بیان می دارد که کشور ها در برابر همه جامعه بین المللی مسئولیت دارند ، در واقع بر اساس این تعهد سود و زیان فردی دولت ها اهمیت ندارد بلکه آنچه مطرح است منافع مشترک است به همین دلیل هر کشوری می تواند نسبت به نقض آن اعتراض خود را اعلام دارد.

طبق ماده ۴۸ مسئولیت بین المللی کشور ها در سال ۲۰۰۱ ، هرکشوری علاوه بر اینکه می تواند نسبت به دولت نقض کننده اعتراض کند ، همچنین این امکان را دارد تضمین تکرار نکردن را نیز بخواهد و جبران نقض را تقاضا دارد. پس با پذیرش این اصل هر دولتی که حقوق را نقض کند در برابر همه دولت ها مسئول است و بایستی پاسخگو باشد

اولین و مهم ترین اقدام در جهت حفظ افراد ، تامین امنیت آنهاست. مسئولیت امنیت بسیار شبیه به حمایت است به همین دلیل هم گاهی افرادی از جایگزینی این نظریه به جای حمایت سخن می گویند ، اما باید توجه شود که مسئولیت امنیت گسترده تر و پویاتر است از طرفی دیگر نظریه حمایت تمام موارد امنیت انسانی را در بر نمی گیرد و هرکدام معقوله ای جداگانه هستند اما می توانند مکمل خوبی برای یکدیگر باشند.

نقض حقوق بشر:

بسیاری از کشورهای سراسر دنیا در سراسر دنیا حقوق بشر را نقض می کنند. نقض حقوق بشر حتی در کشورهایی که جنگ در آنها نیست رخ میدهد. بسیاری از انسانها مورد اذیت و آزار و ظلم قرار می گیرند. بسیاری از کشورها به حدی فقیرند که قادر به دادن حقوق بشر به همه افراد نیستند.

گروه هایی در سازمان ملل هستند که بایستی نظارت کنند که کشور ها مقررات کنوانسیون ها را پیروی می کنند. اگر کشوری مقررات را پیروی نکند این گروه میتواند انتقاد کند و بگوید چه چیزی را باید بهبود دهند. نام این گروه ها کمیته های نظارت می باشد. بطور مثال سازمان ملل از سوئد انتقاد کرده که پناهنده ها را به کشورهایی که در آنجا با خطر تحت شکنجه یا مجازات مرگ قرار گرفتن مواجه هستند را اخراج کرده است.

کشورهای بیشتری در دنیا کار خود را در زمینه حقوق بشر بهبود بخشیده اند. چند نمونه از این موارد این است که تعداد کمتری از انسانها اعدام می شوند و تعداد بیشتری از انسانها دسترسی به آموزش و خدمات درمانی دارند. ولی هنوز برای اینکه همه انسانها حق و حقوق انسانی خود را بدست بیاورند کارهای زیادی باقی مانده که انجام شود.

ناقضان حقوق بشر:

در فرایند ایجاد حقوق بشری و نظارت بر آن یک مسئله مهم قابل پیگیری است ان هم مسئله ی نقض حقوق بشر است ممکن است این سوال در ذهن ایجاد شود که اصلا نقض حقوق بشر یعنی چه و چه زمانی اتفاق می افتد؟

زمانی که قدرت های بزرگ(شامل نهاد های دولتی و غیردولتی)از قدرتشان در مسیر سواستفاده از حقوق انسانی افراد بهره ببرند، یاحقوق بنیادین انسان ها را زیر پا بگذارند و یا پیمان های بین المللی و تعهدات خود را رعایت نکنند،شاهد نقض حقوق بشر هستیم.برای پیگیری و جلوگیری از این موارد،سازمان ملل متحد رکنی دارد تحت عنوان"شورای امنیت".این شورا تنها مرجع در دسترس برای رسیدگی همراه با صلاحیت، به موارد نقض حقوق بشری است(با استناد به ماده ۳۹ منشور سازمان ملل متحد).طبق گزارشات صادره از دوره معاصر،  مسئله حقوق بشر گاها در جهت بسط و گسترش منافع نامشروع قدرت های سلطه طلب به کار گرفته میشود .بدین ترتیب جریاناتی حاصل میشود که در نتیجه ی آنها ما شاهد نقض حقوق بشر از جانب دولی هستیم که خود،در صف اول حمایت از حقوق بشر فعالیت مینمودند و حجم عظیمی از مسئولیت نظارت بر رعایت حقوق بشر بر عهده خودشان قرار گرفته بود.از باب تمثیل میتوان بیان داشت که وجود حقی به نام حق وتو،اگر چه از دیدگاهی،عامل اصلی جلوگیری از جنگ در جهان امروز است،اما مهم ترین رکن حقوق بین الملل و حقوق بشر که برابری است را نقض میکند. چه بسا مسائلی که به نفع سایر دول بوده اما به علت مخالفت اعضای دائم شورای امنیت به فراموشی سپرده شده اند.مواردی از این قبیل به خوبی نشان میدهد هر چقدر قدرتی بتواند نقشی پر رنگ تر در نظار بر حقوق بشر داشته باشد،به همان اندازه نیز میتواند نقشی مضر در اسیب به حقوق بشر را نیز دارا باشد.

قربانیان نقض حقوق بشر:

همانطور که پیش تر گفته شد نقض حقوق بشر زمانی رخ میدهد که تعهدات بین المللی بشردوستانه رعایت نشود و یا کشور ها و افراد ضعیف تر تحت سواستفاده و سطله ی قدرت های بزرگ تر قرار گرفته باشند. طی برسی پیمان های بین المللی که برای حفظ هرچه بیشتر حقوق بشر به رسمیت شناخته شده اند ،میتوان قربانیان اصلی نقض حقوق بشری را دول ضعیف تر و دارای اختیارات کمتر شناسایی کرد. و در مواردی،گروهی از افراد و اشخاص که به علت جو حاکم بر کشور یا منطقه،حقوق اولیه شان رعایت نشده. با توجه به انواع کنوانسیون های تشکیل شده میتوان انواع این گروه های قربانی را شناسایی نمود،به طور مثال:

-زنان: در زمانی که حقوق های بشری ایشان رعایت نشود که به همین دلیل  کنوانسیون امحای کلیه اشکال تبعیض علیه زنان  در سال ۱۹۷۹ به تصویب رسید و در سال 1981 لازم الاجرا شد

-کودکان:که برای جلوگیری از این مورد کنوانسیون حقوق کودک در سال ۱۹۸۹ به تصویب رسید و در سال ۱۹۸۹ لازم الاجرا شد.

-افراد دارای معلولیت:که کنوانسیون ان در سال ۲۰۰۶ به تصویب رسید و بعد ها لازم الاجرا شد.

-کارگران مهاجر و اعضای خانواده شان:که کنوانسیون آن در سال ۱۹۹۰ به تصویب رسید ودر ۲۰۰۳ لازم الاجرا شد.

مواردی که ذکر شد از باب تمثیل بود،در نیجه میتوان چنین برداشت کرد هر زمان که کنواسیون حفظ حقوق بشری برای گروهی تشکیل شده،همان گروه در گذشته به گونه ای قربانی نقض حقوق بشری به شمار میرفته است چرا که این کنوانسیون ها زمانی شروع به تشکیل نمودند که نقض های حقوق بشری رخ داده بود  و کرامت ذاتی انواع گروه های انسانی خدشه دار شده بود. امروزه نیزهمواره موارد این چنینی در حال رخ دادن هستند.مثال بارز ان کشور هایی هستند که استقلال کامل سیاسی ندارند ویا همچنان مستعمره دیگر مناطق به شمار میروند و حتی در مواردی آنچنان در قدرت های بین المللی غرق هستند که توجهی به حقوق اولیه انسانی ندارند.

به طور مثال و برای فهم بهتر موضوع میتوان به کشور بلژیک اشاره نمود

بلژیک یکی از کشور هایی است که از سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ دارای بیش از ۳۳۰ شکایت علیه خود در ارتباط با نقض حقق بشر بود این شکایات در دیوان اروپایی به ثبت رسیده بود که شماری از انها نیز به حکم قطعی علیه بلژیک مدعی حقوق بشر انجامید. از جدید ترین پرونده های بلژیک در ارتباط با نقض حقوق بشر میتواند بدین موارد اشاره نمود و قربانیان چنین نقضی را شناسایی کرد:

-عدم رعایت کافی حقوق مهاجران و پناه جویان

-بحران در زندان ها که در بردارنده مواردی همچون "ازدحام بیش از حد و شرایطی نامتناسب با کرامت انسانی"میباشد

-نژاد پرستی پلیسان در کشور بلژیک نیز امری غیرقابل چشم پوشی است.

-ناامنی کشور بلژیک برای زنان،به علت ثبت گزارشات هولناک در ارتباط با جنایات جنسی و قتل زنان و دختران ۱۶ تا ۶۹ ساله در بلژیک.

پس از این برسی ها میتوان نتیجه گرفت که افراد قربانی شامل اشخاصی هستند که به صورت انفرادی یا دسته جمعی دچار 

آسیب میشوند،اسیبی که ناشی از کوتاهی طرف مقابل در صحنه است.این اسیب میتواند نمود های مختلفی داشته باشد

 از جمله: آسیب جسمی،روانی، اقتصادی و یا ناچیز شمردن حقوق  بنیادی از طریق انجام اقدامات یا ترک اقداماتی که نقض های فاحش قانون حقوق بشر  محسوب میشوند.از این مورد نیز نباید غافل بود که قربانی به شمار امدن یک گروه انسانی،به منظور امنیت کامل گروه های دیگر نیست ،چرا که همواره نا ارامی وجنگ و فضایی به دور از صلح در هرکجای جهان،امنیت بین المللی را برای دیگر مناطق و افراد نیز به خطر می اندازد.نمیشود در یک منطقه فضای خصمانه را داشت و دیگر مناطق و افراد تحت الشعاع این جریانات قرار نگیرند.

ضمانت اجرای نقض حقوق بشر:

حقوق بشر یکی از موضوعات پراهمیت در جهان امروز است که همواره محل بحث و نظر بوده و نقض آن در زمره افعال متخلفانه است که در سطح بین المللی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

جنگ جهانی اول و دوم توام با نقض فاحش حقوق بشر بوده اند!

در مسئله نقض حقوق بشر از یک سو کشور نقض کننده و از طرف دیگر دولت یا دول زیان دیده قرار دارد ؛ یکی از سازمان های مهم که در این رابطه تشکیل گردیده سازمان ملل متحد می باشد.

ماده ۱ منشور اهداف از تشکیل این سازمان را بیان می دارد:

۱ . حفظ صلح و امنیت بین المللی

۲ . توسعه روابط دوستانه

۳ . بروز همکاری بین المللی 

 ۴ . جلوگیری از جنگ

که تمام این موارد در راستای حفظ روابط دوستانه بین دولت ها و حقوق بشر صورت گرفته.

قطعنامه جهانی حقوق بشر مصوب مجمع عمومی ۱۹۴۸ که اعتبار حقوقی بودن به حق ها و ازادی های بنیادین بشری نسل اول و دوم حقوق بشر است ، الزام آور نیست بلکه بیان کننده اعتماد حقوقی است که به جهت محتوا سبب می گردد بعدها کنوانسیون هایی منعقد شود ( به طور کلی مواد ۱ ، ۱۳ ، ۵۵ ، ۶۲ ، ۶۸ و ۷۶ منشور به همکاری و بحث به منظور گسترش حقوق بشر که از وظایف سازمان ملل میباشد پرداخته )

اگر دولتی نسبت به دول یا دولت دیگر فعل متخلفانه یا نقض حقوق بشری انجام دهد همه دولت های دیگر می توانند علیه آن اقداماتی انجام دهند که البته بسیاری از این اقدامات فاقد ویژگی مطلق بودن می باشند و نسبی است ، به بیان دیگر بین دولت زیان دیده و دولت متخلف مسئولیت شکل می گیرد.

به طور کلی دولت متخلف ملزم به جبران خسارت میباشد و در مواردی چنانچه قادر به جبران نباشد می بایست اقدامات لازم را جهت جلب رضایت زیان دیده به عمل آورد

تعهدات دولت ها نسبت به حقوق بشر دو دسته اند: قراردادی و آمره

تعهدات قراردادی آن دسته از تعهداتی هستند که دولت با پذیرش یک کنوانسیون حقوق بشری به آن متعهد میشود 

و تعهدات آمره به صورت قهری و اجباری به دولت ها تحمیل میگردد که طی آن ممکن به کاری اجبار یا منع گردند مانند ممنوعیت برده برداری ، نسل کشی ، شکنجه و غیره که به طور مطلق برای آنان الزام آور است خواه دول آنها را بپذیرند یا نپذیرند.

سازمان عفو بین الملل بیان میدارد که مجازات اعدام ، ناقض حقوق بشر است ؛ امروزه نیز در ۷۰ درصد کشورها این مجازات کاربرد ندارد اما با این حال بیش از ۶۰ درصد جمعیت جهان در کشورهایی زندگی می کنند که اعدام در آنها رواج دارد.

ضمانت اجرا منوط به دو مورد است:

۱ )” عنصر قانونی “ که منظور از آن تدابیر پیش بینی شده در صورت نقض مقررات است

۲ ) “ قدرت اجرایی برتر “ که در سطح جامعه توان برخورد با هر قدرتی را داشته باشد 

آنچه از اهمیت برخوردار است ضمانت اجرای این قوانین است و مخاطبان اصلی ، دولت ها و سازمان های بین المللی میباشند.

ضمانت اجرای نقض حقوق بشر در مسئولیت بین المللی می توان به چند مورد اشاره کرد از جمله :

_ اعاده به وضع سابق : یعنی برگرداندن شرایط به وضعیتی که قبل از ارتکاب عمل متخلفانه وجود داشته

_ پرداخت غرامت : دولتی که تخلف بین المللی مرتکب شده در صورتی که خسارت با بازگشت به وضعیت سابق جبران نشود بایستی غرامت پرداخت گردد

_ جلب رضایت زیان دیده : بر اساس ماده ۳۷ مصوبه کمیسیون ، جلب رضایت می تواند به صورت عذرخواهی ، تاسف ، پذیرش غیرقانونی بودن عمل و یا هر اقدام مناسب دیگر صورت گیرد.

پر کاربردترین این روش ها عذرخواهی یک دولت از ملت میباشد.

_اقدامات متقابل : از مهم ترین ساز و کارهایی که حقوق بین الملل در برابر نقض حقوق بشر استفاده میکند اقدامات متقابل است که رایج ترین شکل آن در قالب تحریم نمو پیدا می باید. حال سوال پیش می آید که آیا تحریم ها ضمانت اجرای مناسبی هستند یا خیر؟ برای پاسخ به این سوال باید دید تحریم ها تا چه حد در تغییر رفتار دولت ها موفق بوده اند و بهای موفقیت آنها چه بوده.

دولت ها حدالامکان بایستی این اقدامات را به گونه ای برگزینند که برگشت ناپذیر باشد چرا که وقتی دولتی حقوق را نقض میکند و عهدنامه ای را به حالت تعلیق در می آورد نباید در صورت تعلیق مرتکب هیچ گونه اقدام غیرقانونی شود.

از طرفی اقدامات متقابل معایب زیادی دارند از جمله اینکه تصمیم در مورد اقدامات متقابل در دستان دولت هاست و این امکان وجود دارد که دول در مورد اقداماتی که علیه نقض حقوق بشر باشد تعلل ورزند.


اعلامیه جهانی حقوق بشر:

اعلامیه جهانی حقوق بشر آرمان مشترکی برای تمام ملل جهان محسوب می شود که براساس آن همه مردم فارغ از هرگونه نژاد، جنسیت، زبان، مذهب، عقیده سیاسی و ... از همه آزادی ها بهره مند می شوند و به وسیله آن به حقوق یکدیگر احترام می گذارند.

 پس از فاجعه تاریخی ناسیونال سوسیالیسم در آلمان و جنایات نژادپرستانه هیتلر علیه یهودیان، دگراندیشان، مخالفان و مردم کشورهای دیگر، اتحادی جهانی برای تشکیل یک نظم نوین جهانی به وجود آمد و قرار شد تا بر پایه ارزش های مدرن، حقوق بشر مقرر شود. بنابراین فعالان و متفکران حقوق بشر به این امر واقف بودند که پیروزی در جنگ جهانی دوم بر نازی ها و دولت هایی که متحدان آنها بودند به تنهایی نمی تواند به صلح سیاسی در جهان منجر شود به همین دلیل هم می بایست منشوری تهیه کرد تا حقوق ملت ها را تضمین کند به همین دلیل هم اعلامیه جهانی حقوق بشر را تهیه و در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ میلادی به تصویب رساندند. 

حقوق بشرتعهدات بین المللی