نگاهی به مدل سیاستگذاری رسانه ای دس فریدمن (( مکاتب کثرت گرا و نئولیبرالیسم ))

19 آذر 1402 - خواندن 4 دقیقه - 325 بازدید



دانشگاه پیام نور (همه مراکز) 



دس فریدمن (۲۰۰۸) دو مدل از سیاستگذاری رسانه ای ارائه می دهد که هر کدام برگرفته از مفاهیم دو مکتب کثرت گرا و نئولیبرالیسم است و همچنین نشان میدهد که چگونه ارزش های زیربنایی این دو مکتب در ساختار سیاستگذاری رسانه ای تاثیرگذار بوده اند.

 رویکرد ایشان انتقادی است و از هر دو مکتب نئولیبرالیسم و کثرت گرا در حوزه سیاستگذاری رسانه انتقاد می کند.

فریدمن از آسیب های دیدگاه پلورالیسم، بحث می کند مبنی بر اینکه برخلاف افزایش ذینفعان و افزایش ظاهری در ارجاع مسائل سیاستگذاری به سهامداران ، هنوز نوعی مرکزیت در سیاستگذاری برای رسانه ها در این مدل را حفظ کرده است. از ارزش های اصلی مدل سیاستگذاری در مکتب تکثرگراحفظ بازیگران متعدد در حوزه سیاستگذاری، ایجاد فضای باز رقابتی و حفظ منافع همه گروههای ذینفع در جامعه در فرایند سیاستگذاری است. اما در واقع سیاستگذاران در محدوده یک ایدئولوژی و خاص که با منافعشان مطابقت دارد، عمل می کنند. مورد سیاستگذاری که فریدمن در این تحقیق ارائه داده، این ایده یا نظر را تایید نموده که چگونه سیاستگذاری رسانه ای با نظرات و منافع بازیگران اصلی عرصه سیاست و اقتصاد همخوانی دارد.

مدل دیگری که فریدمن به معرفی آن می پردازد، مدلی است که بر اساس مبانی مکتب نئولیبرال طراحی شده است. 

مکتب نئولیبرال با نقش دولت در تصمیم گیری های بازار رسانه مخالف است و معتقد است باید به بازار آزاد روی آورد. بنابراین بازیگران اقتصادی که صاحب اکثر رسانه های بزرگ هستند و و در آمریکا و انگلستان (دو کشور مورد مطالعه فریدمن) رابطه نزدیکی با دولتها داشته و در حوزه قانون گذاری و سیاستگذاری رسانه نقش اصلی را به عهده دارند.

فریدمن با مثال هایی که ارائه می کند دخالت دولت در اقتصاد نئولیبرال را نشان می دهد که تضاد اساسی با مفروضات مکتب نئولیبرالیسم دارد. فریدمن پس از مطالعات خود، اظهار می کند که سیاستگذاری و اجرای آن نباید براساس ارزش های صوری طراحی شود .

مدل نئولیبرال در سیاستگذاری رسانه، با تاکید بر حفظ حقوق فردی و همچنین کمترین حد قانونگذاری از سوی دولت تاکید می کند که مخاطبان باید در انتخاب نوع رسانه و محتوای آن آزاد باشند. اما فریدمن با استناد به گفته های متخصصان رسانه ای بیان می کند که در واقع مدل نئولیبرال، دست قدرت های اقتصادی را در سیاستگذاری باز گذاشته و این قدرت های اقتصادی که اغلب به دولتها نزدیک هستند با انحصار در مالکیت و محتوای رسانه ها، در واقع ازادی انتخاب را از مخاطب سلب کرده و رسانه را با اهداف خود همسو می نمایند. 

جهانی سازی و دنباله روی از بازار آزاد و راهبرد رقابت آزاد با هدف افزایش سودهای اقتصادی که در این مکتب دنبال می شود و همچنین نفوذ سیاستگذاران بر مقوله فرهنگ به واسطه رسانه ها باعث شده رسانه ها را به صنایع فرهنگی تبدیل کنند.

مدل سیاستگذاری در سیستم تلویزیون دیجیتال بحث در مورد سیاستگذاری رسانه ای بدون بحث پیرامون نوع و میزان دخالت دولت دقیق نخواهد بود. از این رو، هنگام بحث و بررسی در مورد سیاستگذاری رسانه ای می توان ابتدا دو شیوه دخالت دولت را از یکدیگر تفکیک کرد. شیوه نخست تصدی گری است که صلاحیت سیاستگذاری و اجرا را در عرصه های مختلف به دولت می دهد و شیوه دیگر نظارت خواهد بود.