سازه در معماری به عنوان اولین مسئله ی مهم برپاسازی فضا مطرح است اما کمتر به عنوان مسئله ی زیبایی شناسی به آن نگریسته شده است. در طول تاریخ دیده شده است که هر زمان سازه، معماری و تکنیک ساخت پیوند داشته اند دوره های درخشانی را در معماری پدید آورده اند که با ورود قریحه ی هنرمندانه ی انسان و به مدد خلاقیت، انسان ها در هر دوره توانستند به تکنیک ساخت همان دوره دست یابند. نقش
سازه به دو شکل در معماری تاثیرگذار است: 1-عملکرد ذاتی
سازه که تحمل و انتقال بار به عنوان اسکلت نگه دارنده ی ساختمان است 2- عملکرد تندیسگون. بنابراین دانش درک
سازه به عنوان قسمتی از معماری و زیبایی شناسی تلفیقی، واجد اهمیت است و پیوند مشترک و درک متقابل سازه، معماری و زیبایی، تخصصی است که جزء از معمار و طراحی چیره دست برنمی آید. و از آنجا که هیچ
سازه ای به خاطر خودسازه ساخته نمی شود و همواره در خدمت معماری است، اهمیت موضوع را برای معماران تشدید می کند. حال در این مقاله سعی می شود بدون درنظر گرفتن نقش اول
سازه که تحمل بار وارده بر ساختمان است، پیوند فرم و
سازه که به همراه خلاقیت در
سازه و فن آوری های ساخت، می تواند تندیسی خاص در معماری پدید آورد و حتی تا آنجا پیش رود که ایده ی
سازه ای تبدیل به کانسپت اولیه ی معماری شود، مورد بررسی قرار گیرد.