حقق جامعه ی دانش محور مستلزم وجود سازمان هایی است که به طور مستمر بازآفرینی و نوآفرینی را در تمام فرایندهای خود بکاربرند ؛ در نتیجه در لحظه نو بودن مهم است؛ نو شدگی مستمر،
مستلزم درگیری در فرایند خلق دانش است . علی رغم اینکه از نیمه دوم دهه هشتاد، اهمیت دانش به عنوان دارایی استراتژیکی که برای سازمان ها مزیت رقابتی پایدار ایجاد می کند و برای ملت و کشورها موفقیت و بقای بلند مدت را به ارمغان می آورد ؛ توسط سازمان ها و جوامع باز شناسایی شد؛ اما سازوکار خلق دانش سازمانی هم چنان در ابهام قرار دارد . این پژوهش به بررس ی زمینه درونی سازمان در فرایند خلق و
سهیم سازی دانش می پردازد؛ لذا در صدد پاسخ به این سؤال است که
توانایی های سازمانی برای
دانش آفرینی و
سهیم سازی دانش چیست؟ روش پژوهش توصیفی _ پیمایشی است؛ مشارکت کنندگان 362 نفر از اعضای نظام آموزش عالی بودند که در سط وح مختلف آن و در دو بخش دولتی و خصوصی فعالیت می ک نند و با استفاده از نمونه گیری طبقه ای در این پژوهش مشارکت داشتند . ابزار اندازه گیری پرسشنامه ای با 122 سؤال در مورد توانایی های
دانش آفرینی سازمانی است که بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت ساخته شد. در تدوین پرسشنامه اعتبار صوری و محتوا به کار رفت و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ مقدار 78 /. محاسبه شد . داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS شامل روش های آمار توصیفی، تحلیل عاملی، رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته های پژوهش ب یانگر آن است که
توانایی های سازمانی برای دانش آفرین ی و
سهیم سازی دانش شامل توانایی اکتساب اطلاعات و دانش ، بنیان دانش، ظرفیت جذب، یادگیر ی، یادگ یری زدایی ، مراقبت، همکاری، شبکه سازی، ائتلاف، ترکیب، نوآوری طراحی و حل مساله می باشد .