بررسی طلاق به درخواست زوجه

1 تیر 1402 - خواندن 5 دقیقه - 3901 بازدید


مطابق ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی مرد می تواند با رعایت شرایط مقرر در این قانون، با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را نماید. طبق این ماده مرد می تواند هر زمان که بخواهد با پرداخت کلیه حقوق مادی زن او را طلاق بدهد. 

ضمن آنکه آنچه در تعریف طلاق بیان شده عبارت است از: انحلال نکاح دائم با شرایط و تشریفات خاص از جانب زوج یا نماینده او. بنابراین طلاق یک عمل حقوقی یک جانبه از جانب شوهر است و ناشی از اراده زوجین نمی باشد.

درخواست های طلاق بر اساس اینکه چه کسی آن را ارائه کرده باشد به سه دسته تقسیم می شوند و عبارت اند از :طلاق به درخواست مرد، طلاق به درخواست و از طرف زن و طلاق توافقی. هر یک از این انواع طلاق از نظر حقوقی ویژگی های مختلفی را به همراه دارند.

با اینکه طلاق دادن یک عمل حقوقی از جانب مرد است، و او برای این امر نیاز به دلیل خاصی ندارد اما قانون گذار شرایطی را پیش بینی کرده که زن نیز در صورت وجود آن شرایط بتواند تقاضای طلاق خود را به دادگاه ارائه کند. این شرایط برای طلاق از طرف زن عبارت اند از:


_ خودداری یا ناتوانی شوهر نسبت به پرداخت نفقه

برحسب ماده ۱۱۲۹ قانون مدنی “در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه و عدم امکان اجرای حکم محکمه و الزام او به دادن نفقه، زن می تواند برای طلاق به حاکم رجوع کند و حاکم شوهر را اجبار به طلاق می نماید. 

همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه.” نکته ای که از این ماده قانونی استخراج می شود این است که زن برای اخذ طلاق ابتدا بایستی از دادگاه تقاضای نفقه از سوی شوهرش نماید و در ادامه و درصورتی که حکم صادره از سوی دادگاه در مورد نفقه اجرایی نشد، تقاضای طلاق نماید.

_عسر و حرج زن

بر اساس ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی “درصورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وی می تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند. 

چنانچه عسر و حرج مذکور در محکمه ثابت شود، دادگاه می تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و درصورتی که اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می شود.”

عسر و حرج مطرح شده در این قانون عبارت است از شرایطی که ادامه زندگی برای زن را با مشقت و دشواری همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد. 

یکی از مواردی که بانوان جامعه تلاش می کنند تا از آن برای طلاق استفاده کنند همین مفهوم عسر و حرج است. گرچه می توان برخی از مفاهیم همچون بیماری صعب العلاج شوهر، اعتیاد، عدم پرداخت نفقه یا ترک طولانی زندگی مشترک را از مفاهیم عسر و حرج دانست؛ اما مشکلی که اینجا وجود دارد آن است که تعریف این مفهوم در اختیار قاضی قرار گرفته است و در بسیاری از موارد رویه های متفاوتی در این خصوص وجود دارد.


_ غیبت بیش از 4 سال شوهر

ماده ۱۰۲۹ قانون مدنی عنوان می کند “هرگاه شخصی چهار سال تمام غایب مفقودالاثر باشد زن او می تواند تقاضای طلاق کند. در این صورت با رعایت قوانین مرتبط به شخص مفقودالاثر (ماده ۱۰۲۳) حاکم او را طلاق می دهد.” از آنجایی که تحمل انتظار ۴ ساله و تشریفات قانونی مرتبط با شخص مفقودالاثر، سخت به نظر می رسد، عملا این ماده قانونی برای طلاق کمتر مورد استفاده قرار می گیرد. اما راه حل آسان تری که بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد یکی از شروط ضمن عقد است که برحسب آن اگر شوهر ۶ ماه غیبت کند زن از جانب شوهر برای طلاق وکیل می شود.


_ وکالت زن از شوهر در طلاق

ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی می گوید “طرفین عقد ازدواج می توانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند: مثل اینکه شرط شود هرگاه شوهر زن دیگر بگیرد یا در مدت معینی غایب شود یا ترک انفاق نماید یا برعلیه حیات زن سوءقصد یا سوء رفتاری نماید که زندگانی آن ها با یکدیگر غیرقابل تحمل شود، زن وکیل و وکیل در توکیل باشد که پس از اثبات شرط در محکمه و صدور حکم نهایی خود را مطلقه سازد.” در ازدواج های دائمی معمولا مرد در۱۲ مورد به همسر خود وکالت می دهد که با تحقق یکی از شروط دوازده گانه مذکور، خود را مطلقه نماید. ازجمله شروط مذکور، غیبت شوهر به مدت ۶ ماه یا بیشتر، ارتکاب جرمی که مخالف مصالح خانوادگی باشد، انتخاب همسر دوم از سوی شوهر و اعتیاد شوهر به مواد مخدری است که برای مصلحت خانواده زیان آور باشد.

از بین موارد فوق الذکر، مورد آخر یعنی وکالت زن در طلاق، که به موجب شروط ضمن عقد و تحقق آن ها به زن داده می شود؛ بیشترین استفاده را برای درخواست طلاق از طرف زن دارد، چراکه اثبات موارد موجود در آن معمولا راحت تر و نیازمند زمان کمتری است.

مهریهطلاقاکراهازدواجدعاوی خانواده